باب و آئین بابی

( نحل آیه 102 ) . در آن زمان بخلاف اکنون که همه بر فصاحت قران تأکید می کن ند اعراب مکه آن را نوشته ای عادی دانسته و می گفتند که ما هم می توانیم قران مانند بنویسیم (سورۀ انفال آیۀ 31 ). اما پس از استقرار اسلام بود که فصاحت قران امری بدیهی گردید. گفته شده است که در محاکمه با او از ب در تبریز خواستند که فعل عربی قال را صرف کند و او نتوانست. اما اگر کسی به هزاران توقیع و کتاب عربی باب نگاه کند می بیند که هزاران بحث بسیار دشوار ف لسفی در این آثار بنحو دقیق و تازه و بی سابقه ای تدقیق شده است و هر کس که هم عربی بداند و هم با پیچیدگی مفاهیم آثار باب آشنا باشد هیچگونه مشکلی برای فهم آن نخواهد داشت. چگونه می شود که در هزاران بحث گوناگون پیچیده بتواند باب ، بزبان عربی بصورتی پی وسته و منطقی و منسجم مباحث عمیقی را بدون درنگ و تفکر بیان کند ولی واژه قال را نداند! البته فعل قال و اشتقاقات آ ن هزاران بار در آثارش بکار رفته است. پس نفس این استدلال مربوط به قال نشان می دهد که تا چه حد اینگونه اعتراضات مبتنی بر نادانی و یا غرض است. حقیقت اینستکه در مجلس ولیعهد وقتی باب دعوی خود را که قائمیت و تنزیل وحی بود اعلان می کند علمای ارتجاعی بجای آنکه با احترام از او سؤالات درست کنند ی با تمسخر از او می که خواهند قال را صرف کند. باب از پاسخ به این سؤال و سؤالات مشابه آن که برخی هم سؤالات رکیک جنسی بود امتناع نموده و بر نامشروع بودن و بی ربط بودن این سؤالات تأکید می نماید. در عین حال با پاسخ ندادن به سؤال قا ل باب دارد مطلب بسیار عمیقی را مطرح می کند: او می گوید که علم من مانند علم همه پیامبران علم ذاتی و الهی و مبتنی بر فطرت است. من به عربی آیات نازل می کنم با آنکه عربی را بعنوان یک علم بشری که به شکل دستور زبان در آید و زبان شناسان آن را وضع کرده باشند و عل می بقول باب "تکسّ " بی (در مقابل فطری ) بشود نیاموخته و نمی دانم. این گفته باب بزرگترین دلیل بز رگی حیرت انگیز آثار اوست که با آ نکه ابتدائی ترین قواعد را در مورد صرف و نحو نخوانده و "نمی ولی بطور طبیعی و بدون درنگ در هر موضوعی که از او بخواهند مباحث بسیار پیچیده ای را به عربی مطرح می حال آنکه آن حضرت را مبرّ ا از این علوم ظاهریه قرار داده مثل نحو و صرف و امثال آنها تا آنکه کل یقین نمایند بر اینکه این علم من عندالله هست و از روی تکسّ ب نیست. و حال آنکه تحصیل این علوم از برای بلوغ علم بکتا ب الله است والاّ چه فائده. از مکمنی که آیات الله ظاهر می شود چه احتیاج به این علوم. (دلائل السبعه 28 ) درست است که او برخی جزئیات قواعد را رعایت نمی کند اما این مطلب نه زیبائی مسحور کننده نوشته های عربی او را خدشه دار می کند و نه بر خلاف سخن نادرست متداول ، کوچکترین دشواری برای فهم نوشته های او بوجود می آ ورد. البته درک سخنان باب هم به ع ربی و هم به فارسی دشوار است اما این دشواری اساساً بخاطر پیچیدگی مفاهیم و نوآوری سخنان اوست نه مسئله زبان. ترجمه یا خلاصه ادوارد براون از کتاب بیان فارسی آکنده از غلط اس ت نه بخا طر آنکه مترجم زبان فارسی را نمی داند بلکه به این خاطر که وی قادر به درک پیچیدگی نوشته های باب چه فارسی چه عربی نیست. باب در همه جوانب فرهنگ ایران انقلابی بوجود آورد و از ج مله برای طرد فرهنگ آخوندی آ ن زمان که وسواس به دستور زبان عربی را به جانشینی از علم را ستین د ر آورده بود عمداً برخی قواعد را درهم می شکند تا آنکه مشروعیت فرهنگ ارتجاع آخوندی را که باعث عقب افتادگی ایران بود مورد سؤال قرار دهد. باب در مورد حفظ آثار خود بسیار تأکید کرده و در مورد نظم و جمع آوریشان بر اساس پنج شأن کلام الهی مط الب بسیاری مخصوصاً در بیان فارسی حکم کرده است. خود باب در دو مرحله فهرستی از آثارش تا بدان زمان نوشت و حتی فهرست آن آثاری که د ر سفر مکه و مدینه به سرقت رفت هم را بدست می دهد. این دو اثر یکی کتاب الفهرست و دیگر ی خطبه ذکریه نام دارند. در دوران ماکو و چهریق باب کاتب خود ملا عبدالکریم قزوینی را مأمور استنساخ، جمع آوری، تنظیم و حفظ آثارش نمود و بدین جهت به او دستور داد که باید خود را محافظه نماید. بعلاوه باب به میرزا یحیی ازل هم وظیفه داد که به جمع و حفظ آثارش پردازد. البته باب در همه نوشته هایش از جمله بیان فا رسی ( 2:19 ) تمامی آثار خود را تحفه ای برای موعود یعنی من یظهره الله که از او با لقب بهاءالله نیز یاد می کند بر می شمارد. مراد اصلی از حفظ آثار باب این بود که در ظهور موعود آن نوشته ها با و تقدیم گردد به این که مؤمنان به باب همگی به موعود ایمان بیابند ر نخواهد داشت. این اصل در سرتاسر آثار ب اب به شکلی حضور دارد اما در بیان فارسی این مطلب تصریح می گردد . بر طبق باب، آئین بابی مانند اسلام نیست که در آن نقطه قران یعنی حقیقت محمد به وحی الهی آیات یعنی قران را بیاورد، پیامبر بعنوان مقام عبودیتش ادعیه بیاورد، امامان مفسّ ر قران شوند ووظیفه تفسیر را بر عهده گیرند، و ابواب به تشریح مباحث علمی بپردازند. بر عکس در آئین باب با آ نکه و از آثار باب بعنوان ابزاری برای احتجاب از موعود استفاده نکنند. همه آثار باب بر این نکته تأکید می کنند که در دور بابی هیچکس مقام فسّ م بگفته باب: تفسیر آثار باب :

ها

داند"

کند.

منظور

ر و

ابو هم اب هستند ولی هیچیک حق ندارتد که دعا و تفسی

عبودیت پیامبر و هم ائمه و

هم رجعت

جوابهای

ی حروف ح

علمی بنویسند و به همین ج هت است که خود باب همه این شئون را به قلم در آورده است. باب تصریح می کند که پس از وفاتش تا ظهور پیامبر بعد یعنی من یظهره الله دیگر هیچ نو شته ای که فرضیت و مرجعیت داشته باشد نوشته نخواهد شد .

Made with FlippingBook - professional solution for displaying marketing and sales documents online