سال‌های سکوت

97 لصفصف ی او را پیدا کردیم ولی نصف دیگرش نبود، معلوم شد که نصف ‌ زده ‌ پیدا کنیم. ما نصف بدن یخ اند یا گرسنگان بازداشتگاه که از شدت گرسنگی حاضر نبودند از ‌ بدن را حیوانات درنده خورده الله به طور ‌ طور که هدایت ‌ ی صحرایی هم بگذرند تا چه رسد به گوشت انسان». لذا همان ‌ موش مرده مزاح گفته بود معلوم نشد که اجساد این دو مؤمن نیک سیرت چه شد. ها فرستاده شدند لازم دانستم ‌ به بازداشتگاه ۱۹۳۸ ای از احبای توقیف شده در سال ‌ چون عده جهت اطلاع کم و بیش از وضع آن مظلومین ستمدیده به شرح این حادثه بپردازم. الله ابراهیمی ‌ امین الله سمت ‌ الله نسبت به امین ‌ الله بود و چون پدر آنها وفات یافته بود هدایت ‌ الله برادر هدایت ‌ امین الله را همان ‌ سرپرست و پدری را داشت و این دو نسبت به هم بسیار صمیمی و مهربان بودند. امین گوید برادر من ‌ الله به مأمورین می ‌ خواستند او را ببرند هدایت ‌ شب اول توقیف کردند وقتی که می محال است که اذیتش به کسی رسیده باشد و یا خلافی از او سر زده باشد که مستحق توقیف باشد حتماً در اسم اشتباه شده. به جای هدایت امین نوشته شده پس بهتر است که این اشتباه در همین جا الله او را ببرند ولی ‌ کند که در عوض امین ‌ اصلاح شود و به جای امین من توقیف گردم و اصرار می کنند. ‌ مأمورین قبول نمی رفت به علت بدن قوی و عضلات ورزیده ‌ الله که در آن موقع از جمله جوانان بهائی به شمار می ‌ امین و جسارتی که در اطاق انتظار استنطاق از او دیده شد مراحل سخت و دردنا کی را گذراند. او با ی آقای بسیم و ‌ باره ‌ آقای بسیم در یک اطاق انتظار بودند. در اینجا لازم است اول چند کلمه در کردند که او در گزارش خود بنویسد و به آن اقرار و اعتراف کند را ‌ اتهامی را که مأمورین وادار می های سحر مأمورین ‌ ی سیاسی بردند در همان دمدمه ‌ شرح دهم. وقتی که آقای بسیم را شبانه به اداره اندازند. ‌ جوار این مؤمن نیک سرشت را به زیر مشت و لگد می ‌ های هم ‌ اطاق به کمک مأمورین اطاق گوید: یا حضرت بهاءالله به دادم برس. این اذیت و آزار و این ‌ آقای بسیم از درد فریاد کشیده و می ی چهار نفر در حالی که او را در وسط اطاق انداخته بودند انجام ‌ های طولانی به وسیله ‌ شکنجه ها او را وادار کردند که رو به دیوار ‌ شود و فریاد و فغان بسیم به آسمان بلند بوده، بعد از شکنجه ‌ می

Made with FlippingBook flipbook maker