سال‌های سکوت

99

لصفصف

نشاندی روی زانو یا به پا ‌ می گه به شلاق جدیدی سخت و بد که نمد بودی همه دیوار آن بعد پاشیدند رویش سطل آب چون رئیس محفل است آن خیره ترک گه به لندن گه به حیفا شد طرف

مختصر هرکس که شد منکر ورا زدند با مشت و گاهی با لگد ‌ می خانه تاریک بردند بعد از آن رفتی به خواب ‌ میزدند کز هوش می دکتر زین است جاسوس بزرگ دائماً از خارجه نامه به کف اند ‌ اغلب اشخاص جاسوس وی

اند ‌ اوست نایی و تمامی چون نی و معلوم نشد که قسمت دوم آن در دست کیست و آیا کسی دیگر آن را حفظ کرده است یا نه؟ آور ‌ ی شرم ‌ و این هم یکصحنه قبلاً گفته شد که خانم سینازاده در همان شب اول توقیف شدند. سن ایشان در آن موقع در حدود های زیادی ‌ بیتی ‌ ی احبا. اشعار و امثله وتک ‌ سال بود. خانمی بودند مورد محبت و احترام همه ۶۰ کردند. به این خانم مؤمنه محترمه شکنجه و آزار ‌ از حفظ بودند که به موقع آنها را چاشنی سخن می اند و چون زیر بار این ننگ ‌ خواستند ایشان را وادار کنند که بنویسند جاسوس بوده ‌ رساندند و می ی قرون وسطایی متشبث شدند و این خانم فرتوت سالخورده ‌ رفتند مأمورین به زجر و شکنجه ‌ نمی های قوی و ‌ را روی میز عمل خواباندند و چند مرد وحشی و عاری از صفات انسانیت با پنجه ها آخرین رمق و قدرت و توانایی ‌ فولادین خود دست و پای ضعیف ایشان را که زندان و شکنجه را از او گرفته بود محکم نگاه داشتند و شخص دیگری بهتر بگویم ابلیس رجیم دیو سیرت دیگری دانم ‌ های پلید خود این مظهر ایمان و وفا و صفا و انسانیت را با آب جوش تنقیه نمود. نمی ‌ با دست فام این خانم، از یک عمر خدمت و زحمت ‌ آور از گیس سفید و برف ‌ ی شرم ‌ آیا مرتکبین این صحنه او به فرهنگ و بالاخره از عالم انسانیت خجالت نکشیدند؟ این هم یک تراژدی اطاق بودیم پس از مراجعت از استنطاق گفت که یک جوان ‌ شخص مسلمانی که در زندان با او هم

Made with FlippingBook flipbook maker