سال‌های سکوت

106 های سکوت ‌ سال نمود. به این ترتیب چهار جوان تنومند با افتخار تمام یک پیرمرد راه حقیقت را کشتند.

آقا منوچهر اسبقی اف که قبلاً ذ کر ایشان شد و بعداً نیز به مناسبتی از ایشان یادی ‌ منوچهر اسبقی پسر آقا اسدالله احمد ی نورانی و خندان و سیمایی شیرین و بشّاش داشت. ‌ باشد. این جوان عزیز چهره ‌ خواهد شد می ی استنطاق او و جناب آقا محمد ‌ دید تبسّم نمکینی نقش لبان او بود. دوره ‌ هروقت کسی او را می حسین صهبا با هم بود و هفت روز به طول انجامید و این مدت طولانی را گاهی روی زانو و گاهی کردند ‌ سرپا ایستاده بود و این کاری است بسیار مشکل و فوق طاقت بشری. آقای صهبا تعریف می ی جوانی قدم گذاشته بود به حدی ‌ رس را که تازه به مرحله ‌ که این مأمورین خون آشام این جوان نو ریخت. چندین دفعه او را با ‌ شد و قلبمان فرو می ‌ زجر و شکنجه دادند که دل ما برایش ریش می هوشی و نزدیک به مرگ زدند و ‌ های هسته فولادی و مشت و لگد و سرچکمه تا سرحد بی ‌ شلاق او تحمل کرد و طاقت آورد به طوری که دیگر در بدنش جای سالم و درست نمانده بود. تمام بدنش کبود و مجروح و خونین بود تا این که دکتر به مأمورین اخطار کرد که قلب او دیگر تحمل ندارد چند روز باید به او استراحت داده شود. های ‌ دل او را به زندان برگرداندند تا قلبش از ضربات و شکنجه ‌ کاران سیه ‌ خونخواران شریر و تبه پیاپی قدری استراحت کند و التیام یابد و دوباره مستعد آماج ظلم و ستم و جور و جفای آنان گردد ولی اجل به دادش رسید و به ملکوت ابهی صعودش داد و او را با مقام رفیع شهادت نائل گردانید ی پلید خود ادامه دهند. جناب آقای صهبا که در زندان با او ‌ و مانع از آن شد که آن ظالمین به نقشه های طولانی در زندان زیست. حالش ‌ گفتند که وی چند روزی بعد از شکنجه ‌ در یک اطاق بودند می کرد. ‌ ی زندانیان را ریش می ‌ آور بود که دل همه ‌ به قدری نزار و رقت ـ آقا مهدی ‌ دوست ‌ ای ـ آقا علی عسگر جدی ـ علی آقا عالم ‌ آقا حسین جعفراف بشرویه الله فخّار ‌ رجبعلی و فضل ای بوده است. این شخص متین مظهر ‌ یکی دیگر از متصاعدین الی الله آقا حسین جعفراف بشرویه

Made with FlippingBook flipbook maker