سال‌های سکوت

131 لصفصف مرد بسیار نجیبی بود کارهای آنجا را جهت ما شرح داد و ضمناً گفت در دفتر هم به یک نفر که الله اخگر استاد دانشگاه بوده خوشحال ‌ سواد خوبی داشته باشد احتیاج داریم و چون فهمید که امین شد و این کار را به ایشان واگذار نمود. وقتی رئیس فیرما آمد او گفت که ما امشب انتظار ورود شما را نداشتیم و جای خواب و شامی کنیم همانجا ‌ ایم لذا شما را امشب بین منازل کارگران ساوخوز تقسیم می ‌ جهت شما تهیه ندیده خورید و از فردا در آسایشگاه خودتان زندگی خواهید کرد. حسابدار، بنده و ‌ خوابید و شام می ‌ می ها، شام، سوپ بسیار لذیذ با گوشت فراوانی خوردیم و ‌ الله را به منزل خود برد و بعد از مدت ‌ امین دریغ این خانواده برخوردار شدیم. ‌ از محبت پا ک و بی )Savkhoz( کارهای ساوخوز ها در هر یک از فیرماها که ‌ این ساوخوز کارش کشاورزی و مالداری بود از این جهت ما ایرانی ای ‌ شد عده ‌ بایست کارمان در بیابان بوده باشد. از اول بهار که غالباً از ماه مه شروع می ‌ بودیم می های زراعتی، علوفه ‌ رفتند و همین عده هم پس از انجام نقشه ‌ جهت امور کشاورزی به بیابان می آمد ولی بعد ‌ ی اول کار متنوع و خوبی به نظر می ‌ کردند. در وهله ‌ ها تهیه می ‌ جهت آذوقه زمستان مال های کهنه و فرسوده، عدم وسائل و آلات و نیز ‌ های بسیار سنگین زراعتی، تراکتور ‌ به علت نقشه کسری دائمی نفرات این کار بسیار شاق و سنگین و کمرشکن شد. از طلوع تا غروب آفتاب کار بود و ظهر یک ساعت تعطیل جهت غذا خوردن. در ماه ژوئیه به علت طولانی بودن روز و شدت گرمای غیر قابل تحمل ا کثراً گرفتار خون دماغ شدیم. دستوری از مرکز صادر شده بود به این مضمون که: چون گرمای شدید جهت گاوها و ‌ می ها خطرنا ک است و ممکن است حیوان خونریزی دماغ پیدا کند و منجر به مرگ او شود لذا ‌ اسب در شدت گرما از ساعت یک تا چهار باید حیوان را از کار آزاد کرد (توجه کنید که ارزش حیوان کردند در این ساعات به کارهای دیگر مشغول ‌ بیش از انسان بود) و کسانی که با گاو یا اسب کار می شدند. ‌ می توانستیم ‌ باری داشتیم. از لحاظ غذا می ‌ در فصول زراعت و درو، کار بسیار شاق و ما وضع رقت

Made with FlippingBook flipbook maker