سال‌های سکوت

137

لصفصف

شانزدهم ماه ژانویه پردازم. حمام عبارت از ‌ نویسم و بعداً به اصل قضیه می ‌ حال چند خطی راجع به حمام فیرما می های آن مقداری آهن و سنگ ‌ اطاقی بود حدا کثر سه متر و نیم در سه متر و نیم. در یکی از گوشه سوزاندند. در این اطاقک که نامش را حمام گذاشته بودند راه ‌ گذاشته بودند که روی آنها هیزم می گذاشتند که دود از آن خارج شود. در آنجا دو عدد ظرف آب ‌ خروج دود نبود لذا درب آن را باز می کردند. کسانی که ‌ کردند و آب را داغ می ‌ های گداخته را در آب فرو می ‌ ها آهن ‌ بود. در یکی از ظرف هایی که مخصوص این کار بود و کسانی که بخار ‌ رفتند روی پله ‌ خواستند بخار بگیرند می ‌ می شستند. کف حمام گلی بود، ‌ ای گذاشته بودند که روی آن خود را می ‌ گرفتند روی زمین تخته ‌ نمی کنی هم ساخته بودند ولی درب و پنجره نداشت به این جهت هوای آنجا با بیرون ‌ جهت حمام رخت ماند از حمام بیرون ‌ مان در آن سرما می ‌ شدیم. لباس ‌ کن لخت می ‌ تفاوتی نداشت. ما در رخت هایی که داشت ‌ پوشیدیم ولی حمام را با تمام بدی ‌ آمدیم و آن لباس چند درجه زیر صفر را می ‌ می دانستیم ا گرچه دسترسی به آن کمتر داشتیم (درب و دیوار حمام سیاه بود و هر چیز با آن ‌ نعمتی می شد). ‌ کرد سیاه می ‌ تماس پیدا می ای که جهت ما حمام گرم کردند دیگر تا آن روز از ‌ ژانویه: بعد از اولین دفعه ۱۶ ی ‌ و حالا قضیه حمام خبری نبود ولی بالاخره در اثر پافشاری دوستان بعد از دو ماه حمام را گرم کردند. رئیس ژانویه میرزا هدایت ۱۶ فیرما گفت: ما هیزم جهت این کار نداریم و دستور داد که فردا یعنی روز و آقا محمد و یک نفر جوان دیگر از بیابان بالینا (نوعی علف هرزه) بیاورند تا حمام را برای های علف ‌ ها گرم کنند. این سه نفر با گاو به محل علف که در سه کیلومتری بود رفتند. کوپه ‌ ایرانی کوتاه بود و برف زیادی روی آن را پوشانده بود و کسی به آنها نگفته بود که باید با خودشان بیلی ها را کنار زدند ‌ ها کنار بزنند. آنها با زحمت زیاد و بدون وسیله برف ‌ ها را از روی علف ‌ ببرند تا برف و علف را از زیر آن بیرون کشیدند و پس از چند ساعت کار و زحمت و جان کندن بار را بستند. ی کار ‌ شکند. چاره ‌ ی چوبی جوغ گردن گاو می ‌ وقتی گاوها خواستند سورتمه را حرکت دهند میله رود. وقت ‌ تر برای آوردن جوغ می ‌ ی کار نداشتند. دوست جوان ‌ آسان بود ولی دوستان هنوز تجربه شد ‌ گردد (چون جوغ را طور دیگر نمی ‌ ی راستش یخ زده وقتی با جوغ در گردن خود برمی ‌ رفتن گونه کار مانده بودند رمقی ‌ ی چپش یخ زده بود و دوستان او هم که در این مدت در بیابان بی ‌ آورد) گونه

Made with FlippingBook flipbook maker