سال‌های سکوت

138 های سکوت ‌ سال در بدن نداشتند. آنها دو ساعت در سرمای شدید انتظار کشیده بودند و پا به زمین کوبیده بودند تا شان یخ نزند. و از آنجایی که آقا محمد سیگاری بود موفق شد که با کبریتی که همراه داشت ‌ بدن آتشی برافروزد و الا کارشان زار بود. بالاخره به هر وسیله و جان کندنی بود هیزم را آوردند و حمام روشن شد و بیست نفر در آن روز حمام گرفتند. ی این سطور، در دفتر مشغول به کار شدم، چون با این آقایان در یک ‌ در فوریه که بنده، نویسنده کردیم و از جزئیات کار آن روز باخبر بودم به لیست مراجعه کردم و دیدم که آن روز ‌ اطاق زندگی می درجه زیر صفر ۵۳ روبل اجرت نوشته شده بود. در آن روز هوا ۰/۲۷ جهت این سه نفر هر کدام روبل بود. این هم اجرت کار در آنجا بود. ۰/۶۰ روبل و شیر معمولی ۶ بود و گوشت کیلویی و این هم حکایتی دیگر سوخت در ‌ روزی یکی از دوستان الهی با لباس بسیار پاره و محقری که دل انسان به حالش می پیچ کرده بود تا پایش ‌ های خود را گونی ‌ درجه زیر صفر و باد شدید در حالی که کفش ۳۵ سرمای یخ نزند و از سرما حفظ شود، از آغل گوسفندها که در دو کیلومتری بود برای دادن گزارش کارش کردم). از او پرسیدم که در این هوای سرد و شدید ‌ به دفتر آمده بود. (بنده در آن وقت در دفتر کار می های مرا گزارش نداده و حالا ‌ ای؟ گفت: سرچوپان در ماه گذشته پنج روز از کشیک ‌ چرا اینجا آمده ام که گزارش آن پنج روز را بدهم که اشتباه نشود. به ایشان گفتم نزدیک بخاری بنشیند ‌ خودم آمده ها رسیدگی نمودم. ‌ ها را باز کند تا پاها گرم شود و قضیه را به حسابدار گفتم و خودم به لیست ‌ و گونی ها پنج روز را کم گزارش داده بودند لذا با حسابدار قرار ‌ ها و روزکاری ‌ کاری ‌ معلوم شد که از همه شب ها را بنده بنویسم که ‌ ها را در لیست این برج منظور کنیم و بعد از آن هم لیست ‌ گذاشتیم که کسری طور نشود. بنده به این دوست که آقا ابراهیم و از احبای سیسان بود گفتم شما بعد از این ‌ دیگر این کردند. ‌ ی احبا کار می ‌ به اینجا نیایید ا گر لازم شد بنده خودم خواهم آمد اتفاقاً در آن محل همه طور اشخاص در آنجا ‌ مقصود از ذ کر این حادثه نشان دادن دنائت و خیانت سرچوپان نبود چون این شمار بودند بلکه مقصود نشان دادن وضع دوستان بود که از لحاظ پوشا ک و ‌ بسیار کم و انگشت شرایط زندگی در چه وضعی بودند. این عده از دوستان که در آغل گوسفندان در دو کیلومتری زندگی

Made with FlippingBook flipbook maker