سال‌های سکوت

147 لصفصف میرد. او بعد اضافه کرد که این حالت ‌ زند و می ‌ گیرد و بعد یخ می ‌ خواهد یخ بزند اول خوابش می ‌ می در موقع راه رفتن هم ممکن است پیش بیاید ولی به مراتب کمتر است. بعد گفت در سیبری این مرسوم است که هر شخص باید همسفر خودش را بپاید تا همه او را بپایند. شما هم به جهت حفظ جان خود باید این موضوع را در نظر بگیرید. تعاون و تعاضد های نخی ‌ های سبک و جوراب ‌ های ما همان کفش ‌ درجه زیر صفر رسیده بود و پاپوش ۲۵ سرما به آوردیم ‌ رفتند و پاها را که بیرون می ‌ می ها فرو ‌ رسیدیم کفش ‌ بود. به محض این که به برف نرم می گذشته از این، بادهای فصلی و موسمی از جهت شمال شرقی شروع شده توی کفش پر از برف بود. وزید مثل سوزنی که از پارچه بگذرد داخل لباس ‌ ای در ما داشتند. وقتی باد می ‌ بودند و اثر کشنده کند و از ‌ گذرد و تنش را سوراخ می ‌ کرد که نوک سوزن از لباسش می ‌ کرد و انسان خیال می ‌ نفوذ می گرم به صد گرم تقلیل ۵۰۰ ی گوشت ما را کم کرده بودند و از ‌ همه بدتر این که در این موقع جیره کرد. ‌ داده بودند و این مقدار کم، بدن را گرم نمی ی احبای الهی است به داد ‌ ا گر حس تعاون و تعاضد و وحدت و اخوّت که یکی از صفات ممتازه شماری زندگی ‌ ی بی ‌ ما نرسیده بود با وضع پوشا ک و غذایی که داشتیم در همان زمستان اول عده گفتند. به محض این که سرما شدت پیدا کرد احبا به فکر افتادند و هر کس هر چه داشت ‌ را وداع می در طبق اخلاص گذاشت و به دوستان خود عرضه نمود. آقای ا کبری جهت بنده و خودش از کت های خودش را به بنده داد. دیگری ‌ الله اخگر پوتین ‌ ای که داشت کلاهی دوخت. آقای امین ‌ کهنه تر شدند و آنها ‌ شالی اضافه داشت به رفیق خود داد و همه تقریباً کم و بیش برای زمستان سرد آماده درد مسلمان خود نیز رسیدند. ‌ حتی به دوستان هم ی عمل خیر و نیت پا ک، مسلمین به حدی به ما نزدیک شده بودند که بین ما حدی وجود ‌ در نتیجه نامیدند و در ‌ دادند و ما را برادران خود می ‌ نداشت. نسبت به ما کمال دوستی و صمیمیت نشان می کردند و اگر ترس از دولت نبود ‌ موارد بروز حوادث و مصیبت از صمیم قلب همدردی و همراهی می ای برگزیدند و ‌ نمودند. اغلب آنها از بین احبا برای خود برادرخوانده ‌ ا کثر خود را بهائی اعلام می

Made with FlippingBook flipbook maker