سال‌های سکوت

163 لصفصف ی پطروپاولووسک ‌ کردم به عنوان تشکر و قدردانی مرا با اسب از ماریوفکا روانه ‌ اخیراً در آنجا کار می ی غلات ‌ رسیدم، شب را به منزل انباردار اداره Bogoljuhovka نمود. وقتی به ده با کالیوبووکا وارد شدم. انباردار گفت که من یک کارگر ایرانی دارم که مرد بسیار خوبی است و درست و امین و دلسوز است. او برای دیدن تو خواهد آمد. چیزی نگذشت که آقا سید رضا ارمغانی برادر آقا محمد حسین صهبا وارد شد و الله ابهی گفت و خود را معرفی نمود. بین ما دو نفر مذا کرات به طول انجامید. آقا سید رضا سعی داشتند به من ثابت کنند که رفتن من و سایر احبا به ایران به خیر و صلاح امر نیست. ایشان گفتند که ما باید در قزاقستان بمانیم زیرا ثبات و استقامت همیشه نتایج درخشانی تواند ‌ ای می ‌ دارد. آقای مدبر تعریف کردند که من بالاخره به ایشان گفتم ماندن ما در اینجا چه نتیجه های ما را هم مثل سایرین زیر کوه برف خواهند انداخت. آقا سید رضا ‌ داشته باشد. بالاخره مرده اش را ببینید؟ و با صدای بلند ‌ خواهید نتیجه ‌ کنید، این طور نیست، می ‌ برآشفت و گفت اشتباه می یک اسم قزاقی را به زبان آورد. در این وقت یک قزاق وارد شد و الله ابهی گفت و به من دست ها خیر مقدم گفت. آقا رضا گفت این هم نتیجه. خلاصه معلوم ‌ داد و با مهربانی مخصوص شرقی کرده است و شغلش معلمی و کامسانول بوده (جوانان کمونیست را کامسانول ‌ شد که این آقا تحصیل گویند) ولی بعد از این که ایمان آورده و پافشاری و استقامت کرده او را از کامسانول اخراج و ‌ می گفت که از او پرسیدم که حالا ‌ اند و الان یک کارگر است. مدبر می ‌ از شغل معلمی محرومش کرده تری ‌ پشیمان هستی؟ در جوابم گفت کارگری که سهل است من خودم را جهت زندان و حوادث سخت ای بود که آقای مدبر تعریف کردند. ‌ ام. و این دو خاطره ‌ آماده کرده آقا سید رضا ارمغانی آقا سید رضا از احبای مرو و برادر آقا محمد حسین صهبا بودند و رنج و ستم فراوان دیدند. ایشان ی شدیدی که به تعالیم مبارک ‌ ی عشق و علاقه ‌ سواد و به اصطلاح امی بودند ولی در نتیجه ‌ بی ای داشتند و به قرآن و ‌ داشتند و به اصطلاح حلاوت آیات الهی را چشیده بودن، محفوظات غنی نظیری ‌ احادیث مسلط بودند و به تورات و انجیل وارد. علاوه بر این ایشان یک مشوق عجیب و کم شدند با بیانات خود در وی شوق ‌ رو می ‌ بودند که حتی با کسانی که ابداً درد دین نداشتند ا گر روبه آوردند و احساسات روحانی که فطرتاً در انسان به ودیعه گذاشته ‌ و تحرّی و کنجکاوی را به وجود می

Made with FlippingBook flipbook maker