سال‌های سکوت

22 های سکوت ‌ سال ی غفلت و عدم توجه و ‌ مرج ورق خورد و ما ورقی از آن را دیدیم. هرج و مرجی که در نتیجه عصیان و طغیان و دوری و کناره گیری از تعالیم الهی به وجود آمده بود. چه کتاب مخوف و ها کشیدند. چه اشخاص نازنین و ‌ دانید کسانی که فقط یک ورق را دیدند چه ‌ وحشتنا کی، نمی ی این غول مهیب از پای درآمدند و به ملکوت ابهی صعود ‌ پا کی که زیر ضربات و شکنجه ‌ روان کردند و با میل و رضا و ‌ شماری می ‌ هایی که در آرزوی مرگ دقیقه ‌ سخت ‌ نمودند و چه بسا جان ی خندان و آغوش گرم در آرزوی آن بودند ولی مرگی نبود، وجود او کیمیا شده بود. ‌ چهره الله، انسانی که خداوند او را به صورت و مثال خود آفریده و مظهر صفات و اخلاق خود ‌ سبحان قرار داده وقتی خود را از این کمالات و فضائل محروم نماید به چه غول وحشتنا ک و مخوفی زند. این چنین شخصی صفات حمیده و ملکات انسانی ‌ شود و به چه جنایاتی دست می ‌ تبدیل می شود. خلاصه تقویم ورق ‌ شاخ و دمی مبدل می ‌ آشام و غول بی ‌ ی خون ‌ را زیر پا نهاده و به یک درنده ی ‌ ای دیگر از کار اخراج شدند و عده ‌ خورد تا رسید به پنجم فوریه. آن روز هم مثل روزهای قبل عده احترامی و گستاخی به ‌ بسیار قلیلی که هنوز مشغول به کار بودند منتظر بودند تا به زودی با کمال بی های وحشتنا کی ‌ خوابیدند و خواب ‌ آور می ‌ شان خاتمه داده شود و شب را با همین اندیشه یأس ‌ خدمت دیدند. ‌ می شب پنجم فوریه بنده و همسرم برای شام در منزل باجناقم سید احمد توحید دعوت داشتیم او یکی از جوانان فعال و جزو ناطقین جوان بود (هنوز او در سیبری و در شهر پطروپاولووسک زندگی کند) همسر او سرکار قدسیه خانم گلپایگانی در ایران است و یکی از مهاجران غیور و شجاع ‌ می ها است که ‌ خراسان است که بارها درس شجاعت و توکل و ایمان و ایقان به مردان آموخته و سال نماز محل ایشان را ‌ در طُرقبه به افتخار مهاجرت موفق است و در این مدت بارها آخوند و پیش تکفیر نموده و کار به کلانتری و شهربانی کشیده شده است و این خانم تک و تنها با تأییدات الهی در مقابل تمام این موانع و مشکلات ایستادگی کرده و از میدان در نرفته و ترس به سراغش نیامده است. آن شب بعد از صرف شام قرار شد که دو خواهر پیش هم باشند و بنده و باجناقم سید احمد جهت الاذ کار رفته ‌ خواب به منزل ما برویم و صبح که روز ششم فوریه و روز تعطیل عمومی بود به مشرق ای بود آنها را در جریان ‌ ها مراجعت کنیم و اگر خبر تازه ‌ و از آنجا جهت صرف صبحانه به نزد خانم

Made with FlippingBook flipbook maker