سال‌های سکوت

42 های سکوت ‌ سال شان به ملکوت ابهی ‌ روح پا ک ۱۹۶۳ دلگرمی و امیدواری احبای ستمدیده بودند تا در سوم مارس ی عشق به ‌ شان بود مانند شوهر نامدارشان آقا سید مهدی در مدینه ‌ صعود نمود و همچنان که آرزوی خا ک سپرده شدند. 1 1 . اف ‌ ی حاجی محمد باقر احمد ‌ آباد و قفقاز و آذربایجان کمتر کسی است که خانواده ‌ در عشق را نشناسد زیرا جسد مطهر حضرت رب اعلی را در میدان در کارگاه حریربافی ایشان مخفی کرده ۶۰ بودند. آقا اسدالله اسبقی پسر ارشد مرحوم حاجی باقر بازداشت شدند. سن ایشان در حدود سال بود و دوازده سال قبل همسر ایشان دار فانی را وداع نموده و سه پسر و دو دختر خردسال از داد. ‌ جا انجام می ‌ ی پدری و مادری را یک ‌ برای شوهر خود باقی گذاشته بود. لذا پدر بایستی وظیفه شب اول حادثه جناب آقا اسدالله را توقیف کردند و چیزی نگذشت که پسر ارشد، آقا منیر اسبقی و پسر دوم منوچهر که تازه به بیستمین بهار عمر قدم گذاشته بود توقیف شدند و سه نفر بزرگ این ی آقای ‌ زده ماندند. خانواده ‌ پناه ستمدیده و مصیبت ‌ کس و بی ‌ نفری رفتند و سه طفل بی ۶ خانواده اسبقی در پا کدامنی و طهارت و امانت و صداقت مشهور بودند. ایشان دو صفت کرامت و قناعت جویی را در خود جمع نموده بودند. در زندگی فردی و شخصی قناعت و ‌ و سخاوت و صرفه های تبلیغی دست کرم و سخا را ‌ نمودند ولی در مسائل امری و مهمانی ‌ جویی را مراعات می ‌ صرفه آوردند. راجع به آقای اسبقی (پدر) و ‌ گشودند و به بهترین وجه ممکن پذیرایی به عمل می ‌ می منوچهر هم به موقع شرح داده خواهد شد. 2 2 . قبلاً گفته شد که زرّین تاج خانم ا کرمی در شب اول حادثه توقیف شدند چیزی نگذشت که ای ‌ ی ده دوازده ساله ‌ آقای ا کرمی را نیز شبانه بردند و تومار زندگی طفل معصوم آنها یعنی پسربچه ی یتیمی را چشیده بود و تازه دو سه سالی بود که تحت ‌ که قبلاً در سنین کودکی و خردسالی مزه القلب ‌ دلان شقی ‌ ی سیه ‌ سرپرستی ناپدری مهربان و مؤمن و تازه تصدیق قرار گرفته بود به وسیله پناه شد. ‌ کس، تنها و آواره و بی ‌ سرپرست و بی ‌ دریده شد به طوری که این طفل کاملاً بی 3 3 . و نیز قبلاً نوشتیم که منشی محفل روحانی جناب آقا محمدعلی شهیدی را در شب اول توقیف و تحویل زندان دادند. بعد از چندی با کمال قساوت و خشونت همسر ایشان سرکار لقائیه خانم را بخش قلوب پدر و مادر ‌ نیز بازداشت و زندانی کردند و سه طفل کوچک و خردسال را که روشنی ی پر مهر والدین عزیز و سعادتمند بودند آواره و سرگردان شدند یعنی ‌ بودند و همواره در زیر سایه

Made with FlippingBook flipbook maker