سال‌های سکوت

49

لصفف

ملاقات با محترمه قدسیّه خانم قدسی قبلاً متذکر شدیم که جناب حسینی بک قدسی مشهور به کوچرلینسکی همان شب اول توقیف شدند. عصر همان روز بنده و همسرم به ظاهر جهت اظهار همدردی و عرض دلداری به همسر ایشان قدسیّه خانم ولی در واقع جهت این که ا گر لازم باشد کمکی به ایشان بکنیم به منزلشان رفتیم. ما ی ‌ با آنها دوستی نزدیک و رفت و آمد خانوادگی داشتیم و مدتی جناب کوچرلینسکی برای اداره کلاس تاریخ امر از برای جوانان با ما تماس نزدیک داشته و به خود بنده هم لطف مخصوصی تر و به ما این افتخار را ‌ داشتند. ما با خود فکر کردیم که ما نسبت به ایشان از سایرین نزدیک ی الهی ‌ خواهند داد که خدمتی در حقشان انجام دهیم غافل از این که در این طور مواقع بین احبا ی ‌ دوری و نزدیکی وجود ندارد و در مواقع مشقّت و سختی همه دست به دست هم داده و خانواده ای نشسته بودند ما نیز نشسته و احوالپرسی ‌ دهند. وقتی وارد منزل آنها شدیم عده ‌ واحدی تشکیل می ی الهی به هر چه تعلق بگیرد همان ‌ نمودیم. سرکار قدسیّه خانم همسر جناب قدسی فرمودند: «اراده ی الهی راضی ‌ ام که ما باید در مقابل مشیّت و اراده ‌ خواهد شد و من در موقع وداع به شوهرم گفته ی زحمات ‌ و تسلیم باشیم فقط چیزی که باعث تأسف است تألیفات و نوشتجات شماست که نتیجه برند و قدر و قیمت آن را ندانسته از بین خواهند برد» (آقای ‌ چندین ساله است آنها را ضبط کرده می قدسی تألیفات زیادی داشتند که به صورت جزوه نوشته شده بود و هنگام توقیف تمام آن جزوات ام ضبط دارم و وقتی برگشتم دوباره ‌ ضبط شد) و ایشان جواب دادند که همه آنها را در سینه ای دارد و با لحن قوی و ایمان و اعتماد کامل ‌ نویسم. ما دیدیم خانمی که چنین روحیه و اراده ‌ می ی راه شوهرش ‌ ی الهی باشد همان خواهد شد» و همین جمله را هم بدرقه ‌ گوید «هر چه اراده ‌ می ای نیست که بوی غم و اندوه از آن به مشام انسان ‌ نموده احتیاجی به دلداری ما ندارد و این جلسه خواستیم ‌ رفتند. موقعی که ما می ‌ آمدند و می ‌ برسد. در مدتی که ما آنجا بودیم احبا دسته دسته می منزل آنها را ترک کنیم قبل از ما آقایی حرکت کرد و سرکار قدسیّه خانم جهت مشایعت او تا راهرو خواست مبلغی جهت ‌ رفتند و بنده که بین راهرو و اطاق بودم شنیدم که او به اصرار و الحاح می کردند و چون ‌ کمک خرج به ایشان بدهد ولی ایشان در نهایت عزت نفس و مناعت طبع انکار می طور است به من قول بدهید که ا گر ‌ اصرار و التماس این شخص به جایی نرسید گفت حالا که این دانید کسی ‌ احتیاج به کمک داشتید تا زمانی که شوهر شما در توقیف است به من رجوع کنید. آیا می سرپرست ‌ ی چند نفری را که بی ‌ خواست خانواده و عائله ‌ رویی و سخاوت طبع می ‌ که با این گشاده

Made with FlippingBook flipbook maker