سال‌های سکوت

80 های سکوت ‌ سال ساختیم. تخته نرد و شطرنج را روی ‌ جهت ذ کر الله ابهی و مسلمین جهت اذکار خودشان) می کشیدیم. نه کتابی داشتیم که بخوانیم و نه قلم و کاغذی که به نوشتن مشغول ‌ دستمال یا حوله می انصاف این وسایل ساده و کوچک را به ما روا ‌ شویم. ما به همین خوشنود بودیم ولی مأمورین بی ها در تخفیف سر و صدا و هیاهو و ایجاد سکوت و آرامش ‌ ها و سرگرمی ‌ داشتند. این بازی ‌ نمی دانم که این وسایل کوچک چه ناراحتی و مشکلی جهت اولیای زندان ‌ بسیار مؤثر بودند و نمی خواستند ایجاد داد و فریاد و شلوغی کنند ‌ توانستند به وجود بیاورند مگر این که بگوئیم تعمداً می ‌ می ی فکری بیشتری بکشند، و الا وجود این گونه وسایل در زندان ‌ که زندانیان عذاب روحی و شکنجه قبل از این قضایا عادی و معمولی بود و خودشان این وسایل و حتی کتاب در اختیار زندانیان ها جرم غیرقابل بخشش به ‌ گذاشتند ولی امروز که زندان به جهنمی تبدیل شده بود این سرگرمی ‌ می شد که ما مشغول بازی شطرنج هستیم ما را مورد مؤاخذه ‌ آمد و اگر احیاناً دربان متوجه می ‌ شمار می ی اطاق به یک روز ‌ برد و همه ‌ گرفت و با خود می ‌ داد و به عنوان آثار جرم آنها را از ما می ‌ قرار می کشید ‌ کرد و کار به بازرسی می ‌ شد. گاهی قضیه بیخ پیدا می ‌ و گاهی دو روز جریمه و تأدیب دچار می بردیم تا مأمورین ‌ بایست بیرون می ‌ مان را می ‌ آمد و ما تمام اثاثیه ‌ های خصوصی به عمل می ‌ و تفتیش های زندان را تفتیش کنند و بعد بیرون آمده از سر تا پای ما و تمام اشیاء از قبیل ‌ تمام گوشه کردند که ‌ ی قند و نان را روی زمین خالی می ‌ نمودند. حتی کیسه ‌ رختخواب را به دقت بازرسی می شد ‌ مبادا چیزی در آنها پنهان کرده باشیم و اگر احیاناً وسائل سرگرمی وجود داشت اخذ و برده می گرفتیم و زندانیان باز از فردا دوباره شروع به قناعت در خوردن نان ‌ و خودمان مورد مؤاخذه قرار می کردند تا آنچه از دست داده بودند را دوباره به دست آورند. ‌ می تفتیش نیمه شب نیمه شب درب اطاق باز شد، ما را بیدار کرده گفتند «تفتیش». ما خیلی ناراحت ۱۲ شبی ساعت کردند. ما در این گونه موارد ‌ وقت به این دیری تفتیش نمی ‌ شدیم و آن را به فال بد گرفتیم چون هیچ برد. این دفعه همین ‌ داشت و بیرون می ‌ دانستیم هرکس هرچه داشت برمی ‌ ی خود را خوب می ‌ وظیفه کار را کردیم. اواخر پاییز بود و هوا هم خیلی سرد. کسانی که شلوار داشتند پوشیدند و کسانی که ی ‌ های حیاط اشیاء توقیف شده ‌ نداشتند با زیرشلواری بودند. این دفعه سوای دفعات گذشته در گوشه

Made with FlippingBook flipbook maker