Hava

115 ... چنینگفت حوا پ ـرده ن ـورو آت ـش خواه ـی دي ـد، و حكم ـت وج ـود رنگه ـا، امیده ـا و آرزوه ـا و حت ـی حكم ـت وج ـود س ـراب ه ـم در اي ـن عال ـم براي ـت واضـح و روشـن خواه ـد ش ـد! *** از عشق و وابستگی! از فرق عشق و وابستگی بگو... - عشـق و وابسـتگی از دو سـیاره جداگانـه هسـتند، بنابرايـن قابـل مقايسـه بـا يكديگـر نیسـتند، عشـق پروانـه اسـت و وابسـتگی عنكبـوت! - چرا؟ كار عشـق آزاد كـردن و رهايـی بخشـیدن اسـت، و كار وابسـتگی اسـیر ك ـردن و در قف ـس انداخت ـن، وابس ـتگی ب ـه عش ـق فرزن ـد ه ـم طناب ـی اسـت ك ـه ب ـر گـردن فرزن ـد عزي ـز انداخت ـه میشـود و مسـیر حرك ـت عش ـق هی ـچ گاه وابس ـتگی نمیش ـود، همانط ـور ك ـه پروان ـه عنكب ـوت نمیشـود، ولـی در عشـق خطـر وابسـتگی اسـت، اگـر عاشـق خواسـت كـه معشـوق را شـكار كنـد و بـدام انـدازد ديگـر عشـق نیسـت وابسـتگی اسـت، غافـل از آنکـه اگـر پروانـه عشـق در دام تارهـای عنكبـوت بیافتـد خــو راك عنكبــوت میشــود، و از عشــق جــز تارهــای مــرده چیــزی باقــی نمیمانــد. بــرای همیــن اســت كــه در فــراق عشــق ترانههــای دردنـاك عاشـقانه را بـا تـار مینوازنـد! پـس منتهـای عشـق ايـن اسـت كـه عاشـق معشـوق را آزاد بگـذارد! - چرا عاشق میخواهد معشوق را بهدام اندازد ؟ گاه ـی از ت ـرس از دس ـت دادن معش ـوق اس ـت ك ـه عاش ـق میخواه ـد ك ـه معشـوق را در دام وابسـتگی ان ـدازد! پس چاره چیست؟ - زندگــی او را عــوض و يــا در آن وقفــه میانــدازد! - چرا عشق سرانجام به وابستگی میانجامد؟

Made with