Hava

34 چنینگفت حوا... - چرا؟

چـون فهمیـدم كـه تـا جـان دارم حتـی اگـر مـن هـم دسـت از طلـب بـردارم، طلـب دسـت از مـن بـر نخواهـد داشـت، و ايـن نشـانه زنـده بـودن و زندگـی كـردن بـود. از آن روز بهبعـد آرزو را وسـیله راه كـردم ت ـا م ـزه صب ـر را بچش ـم، ودر آت ـش طل ـب س ـوختم ت ـا ب ـه كامهاي ـی كـه خـدا ب ـرای مـن خواسـته ب ـود و مـن از آن بیخب ـر ب ـودم برسـم و رسـیدم. مـذاق روحـم از عسـل شـیرين شـد، فهمیـدم كـه چـرا هنگامـی ك ـه م ـرا آرزوی وصـال ب ـود، دنی ـا از م ـن می ـل جداي ـی داش ـت، چ ـرا هنگامـی كـه مرامیـل وفـا بـود، دنیـا قصـد بیوفايـی کـرد؟ چـرا زمانـی كـه مـرا میـل يـاری بـود، عالـم رسـم دشـمنی داشـت؟ چـرا هنگامـی كـه مـرا میـل ديـدار بـود، دنیـا آينـه نداشـت، چـرا وقتـی م ـرا س ـودای پ ـرواز بهس ـر ب ـود، دنی ـا می ـل ف ـرو مايهگ ـی داش ـت، ي ـا وقتـی مـرا همـه آتـش عشـق بـود، دنیـا جـز خاكسـتر هیـچ نداشـت؟ - چرا؟! ... - چرا پشت به نور داشتم و رو به دنیا! آيا از شكرت شكرستان در اين عالم ظاهر شد؟ - آيا شیرينی كلماتم را در دهانت احساس نمیكنی؟ ... - *** دنیا! ساعتی در خود نگر تا کیستی؟

از کجائی؟ وز چه جايی - چیستی؟ در جهان بهر چه عمری زيستی؟ جمع هستی را؟ بزن بر نیستی

Made with