Hava

48 چنینگفت حوا... ب ـا ت ـو بزن ـم م ـرا ديوان ـه خط ـاب خواه ـی کرد….پ ـس از بیتفاوت ـی درا و “قطبـی” در عالـم روح پیـدا کـن وآنرا دريـاب تـا وارد عالـم اقطـار شـوی، ودر روشـنايی صحنـه نمايـش زندگـی را بـا چشـم دل ببینـی و وارد ان شـوی، تماشـاگر و شـاهد شـوی، و بهانچـه کـه بـرای تـو مقـرر شـده فائـز شـوی و جـام شـهد و عسـل را بهسـامتی عوالـم بـالا بلنـد کـرده و بنوشی!سـهم تـو از ايـن عالـم جـام شـهد اسـت، نـه ايـن جـام زهـری کـه دائمـا از آن مینوشـی! اين صحنه نمايش چگونه است! - ب ـا س ـرخی قلب ـت ف ـرش ش ـده ب ـا پ ـرده ضخیم ـی ك ـه از ن ـور و آت ـش اسـت کـه عالـم ناپـاک روی صحنـه را از عالـم پـاک پشـت صحنـه جـدا میکن ـد، و در مقاب ـل قلب ـت قبل ـه و زي ـارتگاه را میبین ـی ک ـه هنگام ـی ک ـه قل ـب ام ـاده باشـد ت ـرا ب ـه زي ـارت میب ـرد، و در مقاب ـل قلم ـت ه ـم عال ـم وج ـود ق ـرار دارد...و اي ـن نماي ـش بهظاه ـر ناپی ـدا را ب ـا دي ـده دل واضحتـر از عالـم وجـود خواهـی ديد!هـر نفسـی بايـد خـود ان مقـام را بیابـد، تـا برايـش جـای كتمـان باقـی نمانـد! چشم من چون سرمه ديد از ذوالجال خانه هستی است نی خانه خیال* پ ـس چش ـم را ب ـه س ـرمه “زيــارت” اراس ـته ک ـن، تــا از خان ـه خی ـال بیــرون ايــد و وارد ســرای هســتی شــود!! *** فرق حرف دل و درد دل! از حرف دل و درد دل سخن بگو - حــرف دل” را زدن يعنــی از “خــود” گفتــن، و درد دل كــردن يعنــی از ديگ ـران گفت ـن! ح ـرف دل چ ـون انبس ـاط خاط ـر م ـیآورد بیپاي ـان اس ـت، و اگ ـر آنرا ب ـردل کاغـذی بهعـرض زمیـن بنويسـند شـايد كاغـذ تمـام شـود ولـی حـرف دل تمـام نمیشــود. ولــی درددل كــردن از ديگــران زود تمــام میشــود، و نهتنهــا

Made with