Hava

87 ... چنینگفت حوا پ ـاک قب ـول نمیكن ـد، و ب ـرای آنک ـه م ـرا لاي ـق عال ـم ملکـوت ِ نصـر ُ ع ـر کنن ـد، و ّ طه ُ سـل دادن ـد ت ـا م ـرا پ ـاک و م ُ کنن ـد م ـرا در آب جـوش غ ب ـرای آنک ـه از اه ـل ملكـوت شـوم م ـرا در آت ـش عشـق انداختن ـد ت ـا عشـق را تجربـه كنـم، چـون در عالـم ملکـوت بـا آنکـه آتـش نیسـت ولـی اهـل ملكـوت دائمـا در آتـش عشـق خـود بخـود میسـوزنند، بعـد وسـعت ديـده و دلـم را افزايـش دادنـد تـا آنچـه را کـه از ديـده پنهـان بـود بـا ديـده دل ببینـم و شـنوايیم را وسـعت دادنـد تـا موسـیقی افـاک را کـه دائمـا در فضـای ملکـوت زده میشـود بشـنوم تـا زمانـی كـه در ايـن عالـم هسـتم از فضـل حـق ناامیـد نشـوم! باز هم از ابدی شدن در اين عالم بگو ؟ - اب ـدی شـدن در اي ـن عال ـم همان ـا وارد شـدن ب ـه كشـور ان ـوار اسـت، كشـوری كـه از امـواج نـور اسـت، امواجـی کـه از حقیقـت اشـیاء ظاهـر میشــود. - حال تو در كشور انوار هستی؟ اگــر بگويــم در كشــور انــوار هســتم نیســتم، و اگــر بگويــم نیســتم ـکر ُ ش ِ ر ِ ـک َ ـم را دائمـا ب ـا ش ِ كف ـر گفت ـهام، ب ـرای همی ـن اسـت ک ـه خون نباتـی درسـت ِ ـکر شـاخ ُ ـکر ش ِ میجوشـانم تـا شـايد از خـون مـن و ش نباتـی کـه چـوب خشـكش در خـاک باشـد، و نباتـش در ِ شـود، شـاخ ده ـان اه ـل ملکـوت ت ـا م ـذاق ملكوتی ـان را شـیرين کن ـد! در دورنت چه میبینی!؟ - چاه ـی عمی ـق را میبین ـم ک ـه در كن ـار آن س ـايهای از “م ـن” نشس ـته و طناب ـی از ن ـور در دسـتش گرفت ـه! دورن چاه چیست ؟ - آب زندگانی جريان دارد. - چاه مال كیست؟ میدانم كه چاه متعلق به من نیست ولی منهم از آن سهم دارم. - چاه در توست، چرا متعلق به تو نیست؟ انتهـای ايـن چـاه بـه اقیانوسـی بـاز میشـود کـه بـه قلـوب اهـل عالـم

Made with