یوسف آلیاری
*
نامه پیش از اعدام
وصیت
این مرگی خودخواسته است
مادر فداکار، خواهران و برادران عزیزم،
آرزومندم همیشه خوش و خرم و شادکام باشید.
م و با این تقاضا و امید
��
نویس
ادمانه برایتان می
��
این چند خط را به عنوان الوداع ش
مهمی در بین نبوده است.
که واقعا مسئله
کنم. کوچولوی هوشنگ و خواهر
روع می
��
ها (مطابق معمول) ش
اول از همه از بچه
از هم مجالس را با
��
ک و رقاصک چی؟ ب
��
ت؟ الدوز عروس
��
جانی علی! چطور اس
جان
ت، لابد تدریس در دانشگاه
��
کند؟ علی بالا چطور اس
رحال می
��
اد و س
��
رقص خود ش
ل را بگیرد. کورش
��
ت که جایزه نوب
��
انده و در فکر اختراع بدیعی اس
��
را به پایان رس
وا دارند یا
��
ر جنگ و دع
��
دا و آیلا آیا باز هم با هم س
��
کند؟ و آی
کار می
��
ان چ
��
مهرب
کند؟ آیا بازم همه را
کار می
اند. نازلی محبوب من چه
آمیز کرده
تی مسالمت
��
زیس
هم
داشتنی چطور
کند؟ لیلای قشنگ و دوست
حور و مسرور می
��
هایش مس
زبانی
با بلبل
دار
افتخار چی؟ و بالاخره منیژه عزیزم خوب است؟ بچه
ت و مسعود عاقل و مایه
��
اس
شان را از طرف من سلام گرم و «برشته»
دیدم. همه
اش را می
شده است؟ کاش بچه
در
۱۳۲۴
. یوسف آلیاری در سال
1363
تان
��
- تاب
س نامه خداحافظی قبل از اعدام فآلیاری:
��
* یوس
تبریز متولد شد. از پایه گذاران سازمان کارگران انقلابی ایران - راه کارگر - و از اعضای کمیته مرکزی
در زندان اوین تیرباران شد.
۱۳۶۳
در تهران بازداشت شد و در مرداد
۱۳۶۲
آن بود. در مرداد