![Show Menu](styles/mobile-menu.png)
![Page Background](./../common/page-substrates/page0069.png)
نقره داغ
مهرویه مغزی
69
مى شوند، ولى عاقبت از شدت نياز به يار يگانه و بى نياز باز مى گردند تا زندگى يابند.
از بى نيازى جواب دهنده پرسيد.
جواب آمد: هر زمان احساس بى نيازى از حق كردم، قدم لغزيد و قلب هم جذب نيازمندان
شد، نيازم به حق افزون شد و نیازم به حق مرا به حق باز گرداند. بهمين خاطر يك سر افسار
نياز را به دست خداوند بى نياز داده ام و سر ديگرش را هم محكم بر گردنم بسته ام تا قدم
نلغزد و قلب هم جذب نيازمندان نشود، و در همه احوال به خداوند بى نياز، نياز آورم و نماز
كه سر اين افسار را محكم در دست هاى مباركش گرفته و نگه دارد تا اگر افسار از گردن
من باز و رها شد آن را دوباره محكم دور گردنم ببندد.
پرسيد: آيا امكان دارد انسان به بى نيازى برسد؟
جواب آمد: اگر از خاطر نفسى بگذرد كه به بى نيازى رسيده است، بايد امتحان بى نيازى
را بدهد.
پرسيد: امتحانش چيست؟
جواب آمد: نپرس.
پرسيد: چرا؟
جواب آمد: نفس از امتحانش بند مى آید!
پرسيد: چرا؟
جواب آمد: هر نفسى ادعاى بى نيازى از نور را كند؛ از نور فاصله گرفته و دور مى شود،
وارد تاريكى مى شود، در تاريكى نيازش به نور بشدت جلوه نمايد و از شدت نياز آتشى در
دلش روشن مى شود كه خاموش شدنى نيست، آتشى كه مدعى و ادعايش را با هم خواهد
سوزاند.