Memoirs – Showra Makaremi

12

ها ‌ یادداشت

کـوب میکردنـد تـا از هـوش بـرود، ‌ فـرد بیچـاره را زیـر دسـت و پـا لگد آنوقــت وی را انداختــه داخــل ماشــین میبردنــد بازداشــتگاه. اولیــن پذیرایــی در بازداشــتگاه بــرای پســران پنجــاه ضربــه و بــرای دختــران سـی ضربـه شـاق بوسـیله کابـل بـود. البتـه در ابتـدای امـر تمـام آنهایـی کـه مشـاغل دولتـی داشـتند مـورد ای جز ‌ سـوءظن قـرار گرفتنـد و پاکسـازی شـدند. در آن صـورت چـاره ایـن نداشـتند کـه خـود را مخفـی کننـد یـا مهاجـرت از ایـن شـهر بـه شـهر دیگـر. اولیـن کسـی کـه در گچسـاران تحـت تعقیـب قـرار گرفتـه بـود و موفـق بـه فـرار شـد علیمحمـد قنبـری دامـاد مـن و شـوهر فتانـه بـود. شـغلش هـم ۵۹ زارعـی بـود کـه رفـت بندرعبـاس. اوایـل سـال تکنسـین بـرق بـود ولـی هنـوز مطمئـن نبودنـد کـه او فـرار کـرده باشـد. الوصــف، فتانــه زارعــی را زیــر نظــر داشــتند. البتــه در آن موقــع ‌ مع حملـه بـه منـازل شـرکتی و ادارات مجـاز نبـود. اینطـور بـود کـه بیـرون از منـازل یـا ادارات افـراد را دسـتگیر میکردنـد. امـا فتانـه زارعـی اولاً لیسـانس ریاضـی بـود، ثانیـاً دوره کامپیوتـر دیـده بـود، ثالثـاً متصـدی بـرداری بـود. از ایـن جهـت شـرکت ‌ حسـابداری نفـت و گاز اداره بهره نفـتخیلـی رویـشحسـاب میکـرد. چـون چندیـن مرتبـه رئیـس ناحیه گچسـاران بهـش پیشـنهاد میکنـد، بـرای مدتـی یـا بیـا بـرو اهـواز یـا آغاجـاری. حتـی چندیـن مرتبـه رئیـس ناحیـه مـن را خواسـت و اصـرار میکـرد، خانـم زارعـی را نصیحـت کنیـد خـودش را بـه خطـر نینـدازد. بـرای مدتـی بـرود اهـواز یـا آغاجـاری تـا آبهـا از آسـیاب بـاز ایسـتد. امــا آن زن دلیــر و شــجاع چــه جــواب میــداد؟ او میگفــت، مگــر فشـانیها، آنهمه ‌ ممکـن اسـت بعـد از تحمـل آنهمـه سـختیها آنهمـه جان گیهـا و شـهید دادنهـا حـالا بیاییـم و ثمـره کار خـود را دو دسـتی ‌ دوند چین کنیــم کــه خرمــن هســتی مــا ‌ وطــن و خوشــه ‌ تعــارف مشــتی بی رحمانــه پرپــر ‌ اند و گلهــای بــاغ امیدمــان را بی ‌ را بــه آتــش کشــیده مـان ‌ کننـد؟ او میگفـت، مـا همـه هسـت و نیسـتمان را در گـرو عقیده

Made with FlippingBook HTML5