Hava

71 ... چنینگفت حوا قلمـم هـم از جنـس الیـاف گیاهانـی اسـت كـه حـال آنهـا را محكـم در دسـتم گرفتـهام! *** رقص روح! از روح و ارتباطش با قلب و جسم بگو! - روح نور است، جسم سايه نور است و قلب واسطه نور و سايه است! ...و زيبايی روح؟ - آنچه میگويم از تجربیات شخصی من است. بگو! - روزی ب ـا ش ـنیدن نواي ـی ملكوت ـی ك ـه تفاوت ـی ب ـا س ـمفونی اف ـاك نداش ـت چش ـمم ب ـه عوال ـم روح ب ـاز ش ـد، و ي ـا بهعب ـارت ديگ ـر نته ـای موس ـیقی نردبـان روح شـدند تـا در عوالـم روح سـیر و سـیاحتی كنـم. در آن زمـان روح و يـا نـور را ديـدم كـه از سـايه›من›، جـدا شـد و قلـب، كـه واسـطه سـايه و نـور بـود، را ديـدم كـه نـا آرام و شـتابان دنبـال روح بـه عوالـم بـالا میرفـت. در آن روز روح را بصـورت دختـر بسـیار جـوان و زيبايـی ديـدم كـه سـرش خورشـید بـود و قلبـش مـاه. روح را ديـدم كـه از نردبـان موسـیقی افـاك بـالا مـیرود در حالـی كـه يـك رشـته نورانـی را ماننـد افسـار بهگـردن سـايه خـود يعنـی ‹مـن› انداختـه بـود. هـر چـه كـه روح از سـايهاش دورتـر میشـد افسـار ن ـور ه ـم باريكت ـر، كشـیدهتر و بلندت ـر میشـد، افسـاری ك ـه نشـانه می ـل و كشـش روح بـه عالـم مـاده بـود. زمانـی كـه روح (همـان دختـر جـوان و زيبـا) بـه پشـتبام كهكشـان رسـید بـا سـمفونی ملكـوت شـروع بـه رقصیـدن كـرد در حالـی كـه در بـالای سـرش چنـد تكـه ابـر روشـن ديـده میشـد كـه روی س ـرش س ـايه میانداختن ـد! آن زم ـان بهقلب ـم آم ـد ك ـه اي ـن بخ ـار آبحی ـات م ـن اس ـت ك ـه از ش ـدت التهـاب بخـار شـده اسـت تـا روی سـر روح سـايه انـدازد، سـايه انـدازد تـا روح از شـدت حـرارت عشـق خالـق خـود نسـوزد! يـك آن عطـش طلـب روح

Made with