نقره داغ

مهرویه مغزی

نقره داغ

تخم مى گذارد ولى تمام تخم مرغ ها جوجه نمی دهند. تعداد بى شمارى بذر كاشته مى شود ولى همه آنها درخت نمى شوند، و همه درختان هم ميوه نمى دهند، چون جا در عالم امكان محدود و به اندازه كافى براى همه آنها نيست. پرسيد: در كجا اين تصميمات مهم گرفته مى شود؟ قصه گو در جواب گفت: در طبيعت، اندازه گیری اشياء و موجودات خود بخود انجام مى شود، يعنى طبيعت اجازه نمى دهد كه تعداد درختان بيشتر از اندازه لازم زياد شوند و جاى حيوانات و انسان را بگيرند. شيراز سينه مادر هنگامى جارى مى شود كه مادرنوزاد شير خواره دارد، در غير اينصورت شيره جان مادر تلف مى شود. ولى تصميمات مهم در مورد انسان و نيت هاى خير او در عالم قّدر گرفته مى شود. پرسيد: در دنيائى كه ظلم بيداد مى كند چگونه امكان دارد كه جا براى كار خير کم باشد، و یا نباشد؟ قصه گو در جواب گفت: مثالى مى زنم تا موضوع روشن شود. تو نيت مى كنى كه يك خانه چندين طبقه براى فقرا ساخته و فقرا را در آن جا دهى. نيت تو پاك است ولى تو براى انجام اين كار خير احتياج به پول، زمين و طراح دارى. دعا مى خوانى كه خدا بتو پول كافى دهد تا اين كار خير را انجام دهى. ولى هر چه دعا مى خوانى از پول خبرى نيست، در آسمان هم باز نمى شود تا پول كافى از بالا در دامان تو بيافتد. اگر هم پول از آسمان در دامان تو مى افتاد قوانين خدا شكسته مى شد. پس انجام نيت خير تو به تعويق مى افتد، ولى از بين نمى رود، در هوا معلق مى ماند و يا در عالم اندازه گيرى كه همان عالم قّدر است، تا روزى كه جا و مكانش در اين عالم باز شود محفوظ باقى خواهد ماند، تا تو خود امكان انجام نيتت را پيدا كنى و يا نيت پاك تو، كه در هوا معلق است، بر قلب شير پاك خورده اى نشسته و او نيت ترا در اين عالم ظاهرکند، و تو چه در اين عالم باشى و يا نباشى، و از انجام نيتت با خبر شده و یا نشوى، در اين كار خير شريك و سهيم خواهى بود. نيت خير انسان هرگز از بين نمى رود، در هوا و در عالم قدر باقى مى ماند، تا جا و مكانش در اين عالم باز شود، وسایلش آماده شود، خلق خدا هم آمادگى قبول آنرا پيدا كرده و قدرش

103