نقره داغ

مهرویه مغزی

نقره داغ

قصه گو كه باز جوابگوى جوابش شده بود در جواب گفت: عطر گلها در حرارت آفتاب گرفته و درهوا پخش مى شود. عطر ارواح هم در حرارت عشق شمس حقيقت گرفته شده، و درهواى دو جهان ماده و ملكوت پخش مى شود. ........ شنونده داستان سكوت كرده بود، و قصه گو احساس كرد که ارتباط قلبى اش با شنونده داستان آدم و حوا بسيار كم شده است. براى آنكه رشته ارتباطش با او بكلى قطع نشود، با صداى بلند از او پرسيد كه اگر هنوزوارد بهشت اشارات نشده است، وقت را تلف نكند وداستان گره دل حوا را از آدمى پرسد كه هنوز كه هنوز است در چهره حوا به دنبال دنده چپش مى گردد. شنونده داستان تكانى خورد، و از سئوال بعدى او معلوم شد كه شك در قلبش رخنه كرده است، چون پرسيد: بهشت خدا يكى است، دو تا نيست. چرا بذر دو گانگى در ذهن خلق خدا مى پاشى!؟ بهشت اشارات، همان بهشتى است كه خدا بما وعده داده است! جوابگو، كه در امتحان سختى افتاده بود، نفس عميقى كشيد و بعد از چند دقيقه كه بنظر ساعتها مى آمد لب به سخن گشود و گفت: جهان ماديات، بهشت نادانان و جهنم عاقلان است. در اين جهنم تعداد بى شمارى بهشت پنهانند. همانطوركه قبلا هم گفتم، بهشت سنگ؛ برليان شدن است ، بهشت درخت؛ ميوه شيرين وعسلى دادن است، بهشت حيوان، عشق اشرف مخلوقات وقلب انسان است و بهشت انسان هم، در اين جهنم نادانى، خود و خداى خود را شناختن است. ذغال سنگ در يك ثانيه الماس، و سنگ الماس هم در يك ثانيه برليان نمى شود، درخت بناگهان ميوه نمى دهد، حيوان هم فورا وارد بهشت خود، قلب انسان ، نمى شود، انسان هم بدون آدرس و نشانه دقيق به بهشتى كه خدا بأو وعده داده است نمى رسد. بهمين خاطر پيامبران الهى بهشت اشارات را براى انسان به ارمغان آوردند، بهشتى كه مابين عالم ملكوت و عالم ماده معلق است، بهشتى كه در چشم اهل ملكوت يك پل معلق در هوا و مابين دو عالم

113

Made with