نقره داغ

مهرویه مغزی

نقره داغ

خاطره ها و تصويرها را در خود ذخيره كرده بود، در آتش عشق بخار شده و در هوا پخش مى شود، ابر بارنده مى شود و بر قلوب اهل دو عالم مى بارد و خاطره درست مى كند، تا شرح عشق عاشق در خاطره ها تا أبد باقى بماند.

پرسيد: آیا آتش عشق، با آتش اطمينان يكى می شود؟ جواب آمد : هر آتشی با آتش غير خود يكى نمى شود. پرسيد: مثالى بزن تا روشن شوم .

جواب آمد: در حقيقت عشق و غرايز در انسان هر دو آتش هستند، ولى فرق آتش غرايز با آتش عشق از زمين تا آسمان است. هر چند هر دو آتش اند، ولى آتش عشق، بدون دود و دخان سوخته و به مصرف سوخت اسفار روحانى مى رسد و انسان را به آتش اطمينان، كه در عالم ملكوت مى سوزد، مى رساند. آتش غرايز دود و دخان دارد، و به مصرف سوخت اسفار برونى، زمينى و حيوانى انسان مى رسد. آتش اطمينان، آتشى است كه دو آتش عشق و غرايز را در خود مى سوزاند، عاشق صادق را بنده و عبد و از اهل ملكوت مى كند، وانسانى كه حيوان شده باشد، را دوباره انسان مى كند. از خط ارتباطى خدا و انسان پرسيد. پرسيد: چه نيروئى انسان را با خدا نگه مى دارد؟ جواب آمد: نياز انسان به خداوند بى نياز انسان را با خدا نگه مى دارد. خورشيد از شعاع بى نياز است. نياز شعاع به خورشيد بى نياز، شعاع را با خورشيد نگه مى دارد. نياز انسان به خدا و نيازش براى زندگى ابدى او را به طرف حق كشانده و با خدا نگه مى دارد. نياز عاشق به عشق معشوق او را به طرف معشوق مى كشاند، در حالى كه معشوق از عشق عاشق بى نياز است، چون معشوق خود سرچشمه عشق است .این سر چشمه از آب رودبار بى نياز است، ولى رودبار محتاج آب سر چشمه است تا پاك بماند. نياز رودبار به آب پاك آب ناپاك رودبار را جارى و آنرا به سرچشمه مى رساند. نياز مخلوق به خالق است که او را به طرف خالق خود مى كشاند و او را با خالق نگه مى دارد، نياز نيازمند به بى نياز است كه او را به طرف بى نياز مى كشاند، در غير اينصورت تمام راه ها به بى نياز مسدود است.

67