284
زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون
گرفت که من بدانم اصلا به چه دلیل آنجا هستم.
نمی
کرد که بتوانم
آورد و گاهی در را باز می
آمد و برایم غذا می
فقط یک خانم پلیس می
از سرویس بهداشتی استفاده کنم.
ما هنوز
��
ده گفت: «ای بابا خانم زرگران ش
��
ب، بازجو آمد و با خن
��
ش
١٢
س از
��
پ
اینجایید؟ من اصلا شما رو یادم رفته بود. بفرمایید برید مشکل حل شد.»
ن بار در یکی از
��
تند، اما ای
��
گذاش
ای چند بار با من قرار می
م هفته
��
د از آن ه
��
بع
بردند و آنجا مورد بازجویی
های شهر تهران، و مرا با خود به یک کافی شاپ می
میدان
دادند.
قرار می
های ایشان و این همه
عدالتی
بعد از چند سال که من از بی
۹۵
تیرماه
۲۰
و امروز
ها در اعتراض و اعتصاب هستم و شش روز
های غیرقانونی آن
ت
��
ها و بازداش
بازجویی
تم، آقای قبادی رئیس حفاظت و اطلاعات زندان
��
حال هس
گذرد و بی
از اعتصابم می
مرا صدا کردند و گفتند که آقای نصیری پور، رئیس اجرای احکام زندان اوین، با من
صحبت دارند.
ور آقای قبادی و خانم عبدالحمیدی
��
ان رودرروی من با وقاحت تمام در حض
��
ایش
کنند که آن زمان
وان و خانم برنجی افسر نگهبان بند نسوان اعلام می
��
رئیس بند نس
ی غیرقانونی نبود! حالا بعد از چند
��
خوردی، بازجوی
رفتی و آب طالبی را می
ه می
��
ک
سال یک دفعه غیرقانونی شده؟!
خود کردی اومدی با من حرف بزنی.»
و نیز اعلام داشت که: «تو بی
پذیرم و اعتراضم را در اعتصاب
تفاوتی را نمی
عدالتی و بی
ادبی و بی
من این همه بی
دهم.
تا جایی که زنده هستم ادامه می
اوین
نسیم زرگران
95/4/20