90
زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون
دستور آزادی
گذرد. چرا تاکنون
ها می
پرونده
و هم
من
روط
��
آزادی مش
به
برای اقدام
قضایی
دستگاه
موازات
یا به
رسد که
نظر می
به
؟ چنین
ت
��
اس
نیافته
تحقق
روط
��
مش
، تحت
دستگاه
این
پهنه
همه
که
یا آن
است
قضایی دیگری فعال
می نیز دستگاه
��
رس
تا حدودی روشن
من
شما با مکتوب
مواجهه
قرار ندارد. نوع
و مدیریتتان
ئولیت
��
مس
های مخلوق
انسان
هست
هر چه
علت
بدانید که
. اما نیک
است
کدام
علت
سازد که
می
تگاهی،
��
دس
های درون
اکش
��
کش
» و در عرصه
های موازی
«ریل
واحد در میان
خالق
های
هفته
ویژه
های اخیر به
ما در ماه
��
ش
اند. مواضع
گیر گرفتار آمده
های جان
پره
ه
��
ب
در
ت
��
اس
در جریان
مدیریتتان
تحت
تگاه
��
در دس
چه
و آن
کفه
در یک
ته
��
گذش
تازه
محابا و
و تاز بی
سو و تاخت
شهروندی» در یک
«حقوق
پرطمأنینة
. ادبیات
دیگر کفه
و
عینی، نزدیک
قضایی در دیگرسو. در تجربه
بخشی از دستگاه
کش
ناپذیر قانون
پایان
از قدرت
ضابط
یک
گویا قدرت
که
ام
دریافته
واقع
به
اخیر خویش
سال
تنگاتنگ پنج
.
قضایی برتر است
دستگاه
رئیس
!
قضایی
دستگاه
محترم
ریاست
اخیر
ال
��
های دوس
نامه
همچون
که
ت
��
روی دارید مکتوبی نیس
در پیش
مکتوبی که
گذارید. خدا در
خ
��
پاس
، بی
جایگاهمان
ما و وکلای بی
دفاع
ای مضطر و بی
��
ه
خانواده
ما چه
��
کند. ش
می
تفاده
��
خود اس
ئول» برای توصیف
��
«مس
از صفت
کتاب
ن
��
آخری
دارید؟
ده او بر عهده
��
بن
عنوان
روی خود به
ای مقابل
��
رخداده
ئولیتی در قبال
��
مس
ها و وکلا متعدد شکایت
خانواده
از این
. قبل
و شکایت» نیست
کوه
��
«ش
نامه
من
نامه
بلااثر.
اند، بس
کرده
برم. (کتاب
خود را نزد خدا می
و اندوه
غم
الله»؛ شکایت
«انما اشکوا بثی و حزنی الی
)٨٦
، یوسف
محکم
حکیم
. نامه
گر است
��
پرسش
ِ
خدای ناظر تیزبین
حقوق
صاحب
بس
مخلوق
، نامه
من
نامه
تان
��
و دوس
بر من
ضدقانونی محاط
وضعیت
ف
��
تکلی
برای تعیین
ت
��
ای اس
نامه
من
،
نامه
. این
کاری نیست
از آن
اخیر. با پیش
ال
��
دو س
طنز تلخ
رآمدن
��
و س
پرونده
هم
کش
زندان
ِ
دار
حکم
کنید یا محکوم
را روشن
. تکلیف
نیست
آزادی هم
درخواست
نامه
و مقصود نهایی
میل
های طیفی که
و کینه
یر بغض
��
اس
ِ
دلیل
بی
یا محبوس
تم
��
هس
ٍ
الله بکاف
. «الیس
ت
��
اس
واژه
واقع
مفهوم
» ما به
» و «حبس
ت
��
ها صرفا «نگهداش
آن