Memoirs – Showra Makaremi

18

ها ‌ یادداشت

فایـده بـود" سـرخورده برگشـتیم ‌ چـون بـه قـول خـودش "چانـه زدن بی منـزل. روز بعـد هـم بـا کسـب اجـازه از بـرادران پاسـدار آمدیـم منـزل خودمـان. طبقـه همکـف در اشـغال سـپاه بـود و طبقـه دوم در اختیـار خودمــان. مدتــی هــم بــه ایــن منــوال گذشــت. روزهــای شــنبه هــر هفتـه بـرای چنـد دقیقـه میرفتیـم دیـدن فاطمـه. البتـه از پشـت پنجـره کـه فقـط صـورت همدیگـر را میدیدیـم، حتـی صحبـت همدیگـر را هـا هـم از دیـدن مادرشـان محـروم بودنـد و آن وضـع ‌ نمیشـنیدیم. بچه بـرای مـا ادامـه داشـت تـا پنـج مـاه کـه اوضـاع یکدفعـه دگرگـون شـد. تعــداد زیــادی از ســران ‌ در اثــر انفجــار مرکــز جمهــوری اســامی البتـه در آن حادثـه عظیـم و دلخـراش 1 رژیـم بـه رحمـت خـدا رفتنـد. شـایعات زیـادی بـر سـر زبانهـا بـود. هـر کسـی بنوعـی اظهـار عقیـده میکــرد یــا اگــر از کســی چیــزی شــنیده بــود بازگــو میکــرد. یکــی الاســام شــهید مطهــری یــا ‌ میگفــت، همــان دســتهایی کــه حجت اللـه طالقانـی، آن سـه شـخصیت بـزرگ ‌ شـهید مفتـح و یـا شـهید آیت اند، آن حادثـه را هـم بوجـود آوردنـد. یعنـی ‌ را از سـر راه خـود برداشـته هـر کـس بـه هـر طریـق در بوجـود آوردن انقـاب نقشـی داشـته باشـد بایـد منتظـر چنـان سرنوشـتی باشـد. ای بـود مستمسـکخوبـی ‌ طبـق هـر نقشـه یـا دسیسـه ‌، الوصـف ‌ مع شـد بـرای قلـع و قمـع کردن همـه مخالفـان رژیـم بخصـوصمجاهدین کـه هـدف ایـن انتقـام بودنـد. صدهـا ماشـین حامـل پاسـدار یـا افـراد کمیت ـه روز و شـب در سـطح شـهر شـیراز در گـردش بودن ـد. حمل ـه وقفــه را بــه منــازل و ادارات بــرای دســتگیری مجاهدیــن شــروع ‌ بی کردن ـد. چن ـان رع ـب و هراسـی در دل م ـردم بوجـود آم ـده ب ـود کـه مـردم از خودشـان هـم میترسـیدند. از طرفـی افـراد سـپاه مغرورانـه مانند ای از ‌ فاتحیـن شـهر اسـتالینگراد در جنـگجهانـی دوم، در هـر گوشـه ، کــه در آن تعــداد ۱۳۶۰ تیرمــاه ۷   انفجــار مرکــز حــزب جمهــوری اســامی در 1 شـود. ‌ زیـادی از رهبـران دسـتگاه حکومتـی کشـته شـدند، بـه مجاهدیـن نسـبت داده می

Made with FlippingBook HTML5