نقره داغ

مهرویه مغزی

نقره داغ

کردی، و خوشحاليت رابا غير من شريك شدى. هر زمان كه رقصيدى رقص شدم، و با تو و در تو رقصيدم، و در قلبت تاب خوردم تا بدانی چقدر به تو نزدیکم، و حال غرور تو را با سمفونی شیطان مى رقصاند، و در قلبت تاب مى " خورد. خدا در حالى كه آه مى كشيد به حوا گفت: سرانگشتم را از روى نبض تو هرگز بر نداشتم، تا درد و غمت را در هر آن احساس كنم و سرالله را به نيابت از خود به سراغت فرستم تا در درد و غم تو شريك شوند، ولى تو حرف ايشان را رد می كردى و بخود مشغول می شدى. از فكرحوا گذشت؛ چرا خود خدا در درد و غم من شريك نمى شود؟ خدا در آتش عشق به انسان مى سوزد، بهمين خاطر بيش از حد " جواب فورا به قلبش رسيد به انسان نزديك نمى شود، چون در نزديكى خطر سوزاندن است. بهمين خاطر خدا سرالله را به نيابت خود مى فرستد، تا در درد و غم انسانها شريك شوند، و خود درد و غم سرالله را بجان " مى خرد، تا سرالله كمتر زجر كشند. بنظر مى رسيد خدا جواب اين سئوال حوا را بطور خصوصى به حوا داد، تا شك حوا به بقيه كائنات سرايت نكندو هر كس سئوال حوا را بنوعى تفسير كرده و نتيجه بگيرد. بهمين خاطر خدا از كسانى كه آثارش را بدون اجازه او تفسير مى كنند بشدت رنجيده خاطر است، و تفسيرآثارش را به موجودات مقدس و پاكى وأگذار مى كند كه نيتشان خدمت انسان است، نه نابودى انسان. همين كه جواب به قلب حوا رسيد، خدا در ادامه سخنانش به حوا گفت: چندين بار از رحمِ رحمتم ترا به دنيا آوردم تا زندگى را دوباره زندگی کنی، ولی تو چنگال های تیزت را درگوشت تن من فرو مى كردى و من عمل تو را ناديده گرفته و تو را مى بخشیدم. در شب هاى تاريك چهره ماهِ تمام را نشانت مى دادم، تا تو در شب هاى تاريك، براى آدم ماهِ تمام شوی. ولى تو برای غرور ماه ِ تمام مى شدى.

189

Made with