148
چنینگفت حوا...
از فقــر حداعايــش، از ثروتحــق حداعايــش، از بیايمانیخلــق
حداعايــش، از ايمــان حداعايــش، ازتقوایخالــص حداعايــش، از
بیحرمتیخلــق حداعايــش!!
پس مومن حقیقی از هر چیز حداعايش را دارد!
-
درس ـت اس ـت، موم ـن حقیق ـی در گداي ـی گن ـج س ـلطانی را در دس ـت
دارد:
من که دارم در گدايی گنج سلطانی بدست
دون باشد از همتم گر به آب چشمه خورشید دامنتر کنم*
***
نگاه
-چه نیرويی تورا در اين عالم تاريك نگه میدارد؟
نگاه!
-نــگاه! نــگاه چگونــه میتوانــد انســان را در ايــن عالــم تاريــك نگــه
دارد؟
هـر زمـان کـه در روشـنايی روز چشـمم بـه زيبايـی ايـن جهـان میافتـد،
و نگاهـش میكنـم پاهايـم از حرکـت بـاز میماننـد، طپـش قلبـم فزونـی
میگیــرد، مغــزم از کار میايســتد و بــا عشــق وضــو میگیــرم و نمــاز
میخوانــم، و نگاهــم هــم بــا زيبايــی میمانــد و زندگــی میكنــد. در
شـب تاري ـك از شـوق دي ـدار دوب ـاره رضاي ـت میده ـم ک ـه ي ـک روز
ديگـر در ايـن عالـم بمانـم!
بگـذار اينگونـه بگويـم کـه اگـر زيبايـی را ديـدی روانـت را بـا نگاهـت
ب ـهدورن زيباي ـی فرس ـت و انق ـدر ف ـرو رو ت ـا ب ـه تاريک ـی رس ـی و در
آنجـا وضـو بگیـر و دعايـی از سـر جـان كـن تـا حكمـت تاريكـی ايـن
جهـان برايـت روشـن شـود، و قبـل از آنکـه درهـا برويـت بسـته شـوند
ب ـاز گـرد ت ـا بهروشـنايی روز رسـی! در اي ـن سـفر روحان ـی از زيباي ـی
نقـش ظاهـر بـه عوالـم دورن رفتـه و بـه حكمـت تاريكـی پـی خواهـی
!