124
زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون
آمیز با جک و جانور نصیبت نشود. بعد
آوردیم، باید دعا کنی که همزیستی مسالمت
اند، بهش
سلول انفرادی در انتظارت است، البته الان اسم سلول انفرادی را تغییر داده
کشند که اسمش را
وئیت»؛ شاید از داشتن سلول انفرادی خجالت می
��
گویند: «س
می
اند.
عوض کرده
صحبت
اند تنها همدم و هم
لولت بوده
��
هایی که قبلا در س
های زندانی
ته
��
دیوار نوش
های تحمل آسان سلول
عر، خاطره، جملات قصار روش
��
ت، ش
��
ما توی سلول اس
��
ش
شانس
شود، البته باید خوش
انفرادی، چیزهایی است که بعضا باعث سرگرمی شما می
بینی از هر قوم و
کنی می
ها را پاک نکرده باشند. وقتی توجه می
باشی که این نوشته
اند، از کرد، ترک،
غلی چند نفری قبل از تو وارد سلول شده
��
ملیت و از هر صنف و ش
جو، معلم، حقوقدان، نماینده مجلس، از تمام اقشار.
��
نگار، دانش
بلوچ گرفته تا روزنامه
یدن جرم، باید قلم در خون خویش زنی و از
��
ان اما اندیشیدن است و اندیش
��
جرمش
آزادی و عدالت بنویسی. آری تفکر اساس رنج است و اساس اندوه.
گویند این است:
شود، اولین چیزی که به تو می
بازجویی شروع می
گذاره.
- تا حالا شنیدی خروس تخم بگذاره؟ اینجا جایی است که خروس تخم می
ت فرو کنی اگه با زبون خوش اعتراف نکنی بالاخره مجبور به اعترافت
��
باید تو گوش
کنیم.
می
ه؟ مگه بر اساس حقوق
��
ش
هروندی چی می
��
ه؟! حفوق ش
��
ش
- پس قانون چی می
بند ممنوع نیست؟ مگه اقرار زیر
شهروندی، سلول انفرادی ممنوع نیست؟ مگه چشم
فشار و شکنجه غیرقانونی نیست؟
ده، اینجا چیزی به نام قانون وجود نداره، قانون
��
و بدبخت فلان فلان ش
��
- خفه ش
رات صادر کنیم، چون
��
تونیم ب
ر حکمی که بخواهیم می
��
م، همه کاره مائیم، ه
��
مائی
حرف حرف ماست.
کند.
دهان آلوده از مغز آلوده تغذیه می
ها
خبر از همه جا و همه کس، بیچاره خانواده زندانی که باید به تمام بیمارستان
بی
اید خبری از مرده و
��
ای انتظامی یکی یکی مراجعه کند ش
��
ها و نهاده
تگاه
��
و بازداش
ود
��
اش پیدا کند. هر چه دیرتر اولین تماس تلفنی با خانواده برقرار ش
ده
��
زنده گمش
شود. بالاخره اجازه
فشار روحی و روانی روی زندانی بیشتر و زندانی آسیب پذیرتر می
ات بزنی.
دهند که یک زنگ به خانواده
می