192
زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون
اعتراض کرد تا پاهایم را باز کردند و دیگر نبستند.
و اما حمام بدون دوش، دستشویی بسیار کثیف و جالبتر این که حمام و دستشویی
اران نیز در حمام در یک
��
های غذای بیم
ردار قرار دارد. ظرف
��
اق بیماران واگی
��
در ات
ود. من یک بار به این مسئله اعتراض کردم. گفتند خودت ظرف
��
ش
تشت شسته می
گفتند به یک بیمار روانی هر
خودت را بشور چون دیگران اعتراضی ندارند. راست می
خورد. برایش مهم نبود.
دادی می
چه می
در سه ماه اول زندان فقط یکبار رفتم حمام آن هم با ویلچر خیلی سریع خودم را
تم و نهایتا به این نتیجه
��
صابون زدم و اومدم بیرون و یک هفته تمام درد کلیه داش
یدم که بهترین جای زندان برای من همین تخت اتاقق اورژانس است که اگر دو
��
رس
ود. و بهترین یاران زندان همین
��
ش
ط دو نصف می
��
ابی بهش بزنی از وس
��
تا لگد حس
ها
توانستم آن
تند که بعدها با من دوست شده بودند. فقط من می
��
بیماران روانی هس
را بدون آمپول ساکت کنم.
د. حتی
��
ش
تر، عفونت کلیه و مثانه روز به روز بدتر بدتر می
��
کم کم اوضاع زخم بس
ترکید
هایم می
کردند کلیه
ت به مثانه، جوری که اگر کمی غفلت می
��
گش
ادرارم برمی
کردم. نهایتا پزشک زندان تصمیم گرفت
شد که مرتبا تب و لرز می
ها باعث می
و این
من را به پزشکی قانونی بفرستد و نظر پزشکی قانونی این بود که در صورت امکانات
توانم تحمل حبس کنم. این موضوع باعث
های مجهز می
کی در حد بیمارستان
��
پزش
گفتند خود پزشکی قانونی خبر اینجا را دارد،
نل بهداری شده بود که می
��
خنده پرس
دانیم؟
حال چرا این نظر را داده نمی
ری قاضی همراه با دادستان انقلاب اسلامی رشت به
��
در همین ایام بود که یک س
تان گفت
��
بهداری زندان آمدند که دکتر وضعیت مرا توضیح داد. ولی قاضی به دادس
سال در این تخت حبس
۱۰
تواند راحت
که این در رابطه با مجاهدین اینجاست و می
بکشد. از آنجا رفتند.
شد تا اینکه به من اعلام کردند که سه ماه مرخصی
تر می
هر روز اوضاع من وخیم
تعلاجی داری که بلافاصله از زندان به بیمارستان انتقال پیدا کردم. من ده روز را
��
اس
در بیمارستان گیل رشت بستری بودم. ولی چون هزینه بیمارستان بالا بود نتوانستم
ادامه معالجه بدهم. لذا به منزل آمدم.
دم . دوباره همان بهداری
��
در ادامه معالجه در بیرون مجددا به زندان برگردانده ش