108
چنینگفت حوا...
خـدا بـاز میشـود و از خـدا طلـب شـفا میكنـم، شـفايی كـه مختـص
بنـدگان مقـرب درگاه اوسـت، و دوبـاره خـدا را صـدا كـرده و خـدا خـدا
میكنـم و دوبـاره بـه فقـر، ضعـف، و بیپناهـیام اعتـراف كـرده و ايـن
بـار از خـدا میخواهـم كـه مـرا مأمـور كنـد كـه پیامـش را بـه گـوش
برگزيدگان ـش ك ـه همان ـا انف ـس پ ـاك هس ـتند برس ـانم، و دس ـت آخ ـر
ه ـم از خ ـدا میخواه ـم ك ـه م ـرا ط ـوری آگاه كن ـد ك ـه ب ـهاو نیازمن ـد
و از اغی ـار بینی ـاز ش ـوم ت ـا آنچ ـه ك ـه در كت ـب اله ـی ن ـازل ك ـرده را
بخـود جـذب كنـم! ايـن شـرح احـوال مـن در زمـان دعـا خوانـدن بـود،
از نیـاز شـديد شـروع شـد و دسـت آخـر بـه رضايـت حـق كـه همانـا
جـذب و پخـش پیـام او بـود خاتمـه يافـت!
***
ملکوت!
رابطه اهل اين عالم با عالم ملکوت چگونه است؟!
-
ِ
عال ـم ملک ـوت ش ـايد عال ـم ام ـواج باش ـد و م ـا س ـنگ ري ـزه در بس ـتر
، شـايد دريـا باشـد و مـا ماهیـان دريـا، ولـی غافـل از دريـا، شـايد
ِ
امـواج
ام ـواج ملك ـوت باش ـیم... ش ـايد،
ِ
س ـر
ِ
بوي ـی ب ـر ف ـرق
ِ
ل خ ـوش
ُ
م ـا گ
ش ـايد م ـن و ت ـو مانن ـد ت ـاج ب ـر ف ـرق ان ـوار نشس ـتهايم ...ش ـايد، ي ـا
هواي ـی باش ـیم ک ـه اه ـل ملک ـوت از آن ه ـوا نف ـس میکش ـند ...ش ـايد،
اه ـل
ِ
ش ـايد م ـا هم ـان قلب ـی باش ـیم ک ـه ضربان ـش همزم ـان ب ـا قل ـب
فك ـری
ِ
ملک ـوت میزن ـد... ش ـايد، ش ـايد فک ـری باش ـیم ک ـه از ام ـواج
اه ـل ملک ـوت ظاه ـر میش ـود... ش ـايد، ياام ـواج مخال ـف و مواف ـق ب ـا
ملکـوت باشـیم. ..شـايد، آسـمان هسـتی از امـواج عالـم ملکـوت
ِ
امـواج
مـن وتـو بـا امـواج قلـوب اهـل
ِ
قلـب
ِ
بلنـد شـده باشد...شـايد، ضربـان
ملکــوت يکــی میشوند....شــايد،
ملکوتــی در ايــن عالــم
ِ
شــايد مــن و تــو بیهــوده بدنبــال امــواج
میگردي ـم...، ي ـا ش ـايد چن ـان در ام ـواج مخال ـف غرقی ـم ک ـه از خال ـق