Table of Contents Table of Contents
Next Page  132 / 294 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 132 / 294 Previous Page
Page Background

131

احسان فتاحیان

طرف و

ته و بی

��

وگند را نشکس

��

تواند ادعا نماید که س

ه می

��

ه قهقرا رفت

��

رزمین ب

��

س

تان یک دست هم

��

ت؟ به زعم بنده چنین قضاتی به تعداد انگش

��

عادل باقی مانده اس

دانش

های قضایی ایران به اشاره یک بازجوی بی

ند. هنگامی که کل سیستم

��

رس

نمی

واد حقوقی، دستور بازداشت، محاکمه، محبوس نمودن و مرگ

��

و عاری از هرگونه س

توان بر یک یا چند قاضی خرده پای یک استان همیشه

نماید، آیا می

افراد را اجرا می

تحت ستم و تبعیض خرده گرفت؟ آری، خانه از پای بست ویران است...

تان صادر کننده

��

ال علیرغم این که در آخرین ملاقاتم در داخل زندان با دادس

��

ح

ت،

��

ت، وی به غیرقانونی بودن اجرای حکم در هنگامه اکنون اذعان داش

��

کیفر خواس

ت که اینچنین پافشاری

��

اما برای دومین بار قصد اجرای حکم را دارند. ناگفته پیداس

ی

��

ارهای محافل امنیتی و سیاس

��

کردن بر اجرای حکم به هر نحو ممکن، نتیجه فش

خارج از قوه قضائیه است. افراد عضو این محافل تنها از زاویه فیش حقوقی و اغراض

نگرند، برای

و نیات سیاسی خویش به موضوع مرگ و زندگی یک زندانی سیاسی می

آنان ورای اهداف غیرمشروع خویش هیچگونه «مسئله»ای قابل طرح و تصور نیست،

د. اسناد جهانی و بین المللی

��

ر یعنی حق حیات باش

��

حتی اگر اولین حق همزاد بش

انگارند.

پیشکش، آنان حتی قوانین و الزامات داخلی خود را نیز هیچ و بیهوده می

ای

اما سخن آخر: اگر به گمان زورورزان و حاکمان، مرگ من موجب حذف مسئله

د باید گفت زهی خیال باطل. نه مردن من و نه

��

تان خواهد ش

��

ئله کردس

��

به نام مس

ا آتش آن را

��

ر این درد بی درمان نخواهد بود و چه بس

��

زاران چون من مرهمی ب

��

ه

گمان «هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر».

ورتر خواهد نمود. بی

شعله

احسان فتاحیان

زندان مرکزی سنندج

۱۳۸۸/۸/۱۷