Table of Contents Table of Contents
Next Page  213 / 294 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 213 / 294 Previous Page
Page Background

212

زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون

ای شدیم.

های فنی و حرفه

گاهی، کلاس

��

روط و امکانات باش

��

ها، آزادی مش

مرخصی

ه نامفهوم) مامور انتظامات داخلی زندانیان عادی را وادار کرد علیه من

��

… (چند ثانی

ا به رهبری توهین کرده، به زندانیان

��

کایت کردند و گفتند که م

��

و چند نفر دیگر ش

ایم. این پرونده در

اب کرده

��

ش داده و زندانیان کارگر را تحریک به اعتص

��

ادی فح

��

ع

د و بعد از این ماجرا ما را به زندان رجایی شهر کرج

��

بازرسی تشکیل ش

١١

ورای

��

ش

تبعید کردند. البته بعدا دو نفر از کسانی که شکایت کرده بودند پشیمان شدند.

جناب احمد شهید،

ام به نهادهای قانونی از جمله دفتر رهبری، دیوان عالی نهاد

کایت خانواده

��

علیرغم ش

ام. علیرغم این

ربالا و تهدید و ارعاب مواجه بوده

��

های س

ر و غیره با جواب

��

حقوق بش

ن نهادها را که برای رفع تکلیف

��

های همی

هایی از حرف

مت

��

تهدید و ارعاب من قس

وم. کارشناس دیوان

��

ش

اند یاد آور می

ام به وکیلم گفته

ارهای خانواده

��

و به خاطر فش

ور گفته: «متاسفانه در حق ایشان اجحاف شده و کوچکترین ادله قانونی و

��

عالی کش

ندی که قاضی بتواند این حکم را بدهد در پرونده ایشان موجود نیست.»

��

پس

محکمه

می در تهران در مقابل پیگیری زیاد پرونده به همسر

ر اس

��

یکی از افراد حقوق بش

ما نخواهد شد، تصمیم جای دیگری

��

ت: «خانم چیزی از اینجا عاید ش

��

من گفته اس

توانید مراجعه کنید.» گویا

ر جهانی می

��

ما تنها به حقوق بش

��

ده است. ش

��

گرفته ش

درک، حکم را صادر کرده،

��

ه م

��

ار بر روی س

��

قاضی صادر کننده حکم در مقابل فش

تم. (چند ثانیه

��

له مراتب پیچیده کنونی فرمانبرداری بیش نیس

��

گرچه گفته در سلس

نامفهوم) تنها امید ما زندانیان، احزاب و نهادهای جهانی علیه سیاستهای ضد بشری

موجود هستند.

تقیم و یا غیر

��

ه در اداره اطلاعات به صورت مس

��

د ک

��

باش

ان قابل تذکر می

��

در پای

ام، از جمله مسمومیت، قرار دادن در کنار افراد عادی

ده

��

تقیم تهدید به مرگ ش

��

مس

ی و خطرناک به درگیری با

��

ردن افراد نامتعادل روانی و جان

��

به ایدز، وادار ک

مبت

ویق به فرار

��

ش زندانی در کنار من که مرا تش

��

من، قرار دادن افراد اطلاعاتی در پوش

ها دور

کردند تا حین فرار با تیر کشته شوم که با شناسایی و افشای این افراد از آن

می

ام. مامورین مردمی و خوب زندان چندین بار در زندان در این مورد به من تذکر

شده

اند که با توجه به نمونه مهندس امانی، مبارزی که توسط مامورین از طریق فرار

داده