61
احمد باطبی
اخیر
های
وب
��
در آش
گفتند که
انداختم. می
آب
جوی
را داخل
آن
من
د که
��
ان
و دیده
ام
کرده
سرقت
از بانک
دادند که
گزارش
موضوع
ها از این
و آن
ام
داشته
فعال
رکت
��
ش
سرباز سپردند تا به
ای
عده
ت
��
دس
دند، مرا به
��
ش
مواجه
من
با مقاومت
که
و ... وقتی
تکاوری
هیکل بودند و لباس
ت
��
درش
را باز کنند. سربازها همه
، زبانم
ان
��
خودش
قول
نسبتا
در ارتفاع
روکار که
آب
های
لوله
تبند به
��
مرا با دس
های
ت
��
ها دس
تند. آن
��
داش
کوبیدند. از
سر و شکمم
به
کردند و با پوتین
متصل
ت
��
قرار داش
اتاق
از کف
کوتاهی
. بعد مرا روی
داشتم
شرکت
وب
��
و آش
در تخریب
که
کنم
تند تا قبول
��
خواس
می
من
نسبتا
زمان
آن
را که
سرم
موهای
تادند و با دست
��
ایس
گردنم
خواباندند و روی
زمین
آنقدر با پوتین
شد و دوباره
جاری
خون
سرم
از پوست
که
بلند بود، کندند. به طوری
از من
، دوباره
دم
��
آم
هوش
به
که
رفتم. وقتی
از حال
ه
��
کوبیدند ک
ر و صورتم
��
س
ه
��
ب
برداشتند.
هم
فیلم
از من
که
کنم
می
کردند و گمان
بازجویی
تند.
��
داش
جدا نگاه
دادند و از بقیه
انتقال
دیگری
نامعلوم
کان
��
م
ا مرا به
��
. از آنج
۵
ام
کرده
که
ر کاری
��
تند ه
��
خواس
دادند و از من
من
خط به
بدون
۴
آ
ه
��
برگ
دادی
��
تع
و خالی
مخروبه
که
دیگری
اتاق
دند، مرا به
��
ش
مواجه
من
با مخالفت
و وقتی
م
��
بنویس
بسته
هایم
چشم
بند به
چشم
عنوان
به
را که
هایم
کردند. جوراب
بود، منتقل
کنه
��
از س
را با
هایم
ت
��
تند. دس
��
بس
مانم
��
چش
را به
بند جدیدی
م
��
بودند، کنار انداختند و چش
خواستند،
می
که
چیزهایی
همان
کردند و دوباره
متصل
پنجره
های
نرده
تبند به
��
دس
های
برگه
باید روی
کردند و گفتند که
را پاره
۴
آ
ها کاغذهای
آن
، ولی
کردم
راف
��
اعت
ها
بعد از آن
دار بیاورند. چند ساعت
آرم
برگ
دیگر بازنگشتند که
، ولی
دار بنویسم
آرم
دستشویی
به
یر نسبتا طولانی
��
مس
ببرند، بعد از طی
دستشویی
مرا به
که
تم
��
خواس
، نگذاشتند در را ببندم. گفتند
بروم
دستشویی
خواستم
که
و وقتی
یدیم
��
رس
عمومی
با
که
د و وقتی
��
باز باش
، باید درب
کنیم
، باید ما تو را نگاه
ی
��
کش
را می
تو خودت
که
د.
��
باز باش
و درب
دهی
را انجام
تو باید کارت
دند، گفتند که
��
ش
مواجه
من
اعتراض
ا گفتند حتما باید
��
ه
آن
، ولی
کردم
اعلام
رفتن
ویی
��
را از دستش
خودم
انصراف
ن
��
م
کردند به زور کمربند مرا باز کنند. من
عی
��
د و س
��
باز باش
و درب
بروی
ویی
��
دستش
از
یکی
داخل
مرا به
ها هم
کوبیدم. آن
ان
��
ش
یکی
صورت
و به ناچار به
کردم
مقاومت
بود.
پر شده
توالت
در کاسه
گند آن
بود و آب
بند آمده
چاهش
ها بردند که
دستشویی
سرانجام
دادند که
کار را ادامه
فرو کردند و آنقدر این
توالت
را در گنداب
رم
��
ها س
آن
صورتم
ها از شستشوی
و تا ساعت
رفت
پایین
گلویم
داخل
به
و دهانم
از بینی
گندآب