Table of Contents Table of Contents
Next Page  64 / 294 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 64 / 294 Previous Page
Page Background

63

احمد باطبی

نوشتند و

دستم

را روی

مم

��

بز اس

��

س

بار با ماژیک

یک

اولیه

روزهای

. در همان

۱۲

ت

��

کنند. بهتر اس

خواهند مرا اعدام

می

، گفتند که

کردم

وال

��

را س

آن

علت

که

وقتی

و راحت

م

��

زجر نکش

مردن

و موقع

وم

��

بش

پاک

تا قدری

کنم

اعتراف

ردن

��

از م

ل

��

قب

انداختند. حدود دو ساعت

دور گردنم

را به

بردند و طناب

صندلی

یک

. مرا روی

بمیرم

شخصی

سرانجام

تا اینکه

کنم

خواستند وصیت

داشتند و از من

نگه

وضعیت

در همان

شود،

نباید اعدام

، الان

نشده

اطلاعاتی

هنوز تخلیه

آقا این

حاجی

شد و گفت

وارد اتاق

مرا پایین آوردند.

تا اینکه

در

کذبی

د و اطلاعات

��

ش

ام

خانواده

به

فراوانی

های

تلفن

دت

��

م

این

ول

��

. در ط

۱۳

به

که

از این

د و قبل

��

ش

می

داده

مختلف

و تهدیدات

، خبر اعدام

زندان

کام

��

ورد اح

��

م

زندان محکوم

سال

ده

، به

نکنم

تلویزیونی

اگر مصاحبه

که

گفت

، بازجویم

بروم

دادگاه

.‌

شوم

می

ها

و مکان

اشخاص

، نتوانستم

داشتم

چشم

بند به

چشم

همواره

که

این

علت

. به

۱۴

بار در زندان

و یک

بار در زندان اوین

دو بار، یک

مدت

این

و در طول

کنم

را شناسایی

آوردند.

عمل

به

تلویزیونی

مصاحبه

توحید از من

می

��

و جس

روحی

اوضاع

با دیدن

بودند که

از بازجوها هم

ای

عده

میان

. در این

۱۵

وارد کنند و همواره

را بر من

و جسمی

فشار روحی

کمترین

کردند که

می

عی

��

س

من

آوردند.

می

فراهم

من

شرایط را برای

بهترین

حکم

و اعلام

در مورد محاکمه

۶ ‌

[بعد] در شعبه

ساعت

کردند و نیم

توحید خارج

۴۱۷ ‌

بند از سلول

م

��

. مرا با چش

۱

کجا خواهیم

به

بودند که

نگفته

من

به

آغاز شد. از آنجا که

من

محاکمه

انقلاب

دادگاه

است

بازجویی

مراحل

، هنوز همان

محاکمه

ه

��

جلس

این

که

کردم

می

گمان

، من

رفت

باز کردند و تا

هایم

م

��

بند را از چش

م

��

چش

ه

��

جلس

چرا در این

که

کردم

می

و تعجب

. از

ام

شده

محاکمه

که

، نفهمیدم

بودم

ده

��

نش

دادگاه

امور متهمین

وارد اتاق

که

وقتی

رگیجه

��

و س

و تب

هال

��

و... اس

خوابی

و کم

در پی

پی

های

از بازجویی

ی

��

ناش

اضطراب

،‌

چند دقیقه

و در آنجا طی

کردم

را حفظ می

خودم

تعادل

سختی

و به

دید داشتم

��

ش

صحبت

برای

تمرکز کافی

من

بودم را خواندند و از آنجا که

متهم

آن

به

ه

��

ک

واردی

��

م

را در آخرین

ودش

��

خ

که

پدرم

ید. به

��

رس

پایان

به

، محاکمه

تم

��

نداش

و دفاع

ردن

��

ک