Next Page  122 / 160 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 122 / 160 Previous Page
Page Background

ها

یادداشت

116

حرکتـش در تختخـواب چوبـیِ بـدون تشـک

تـا خانـه روی جسـم بی

ی چیزهـا بـه اتـاق زیـر شـیروانی منتقـل شـده بـود،

فـرو نریـزد. بقیـه

جایـی کـه در دوران کودکـی، مادربزرگـم هـر روز صبـح پیـش از طلوع

ی

پخـت. ام ـا مادربزرگ ـم هن ـوز حلق ـه

آفت ـاب در تن ـور ای ـوان ن ـان می

اش

ازدواج علیمحمـد، همسـر فتانـه را در یکـی از انگشـتان چروکیـده

علیمحمـد را هـم پاسـداران انقـاب کشـته بودنـد.

‌.

داشـت

می

نگـه

فتانــه و همســرش

، پاســداران بــه خانــه تیمــی

۱۳۶۱

روز دوم عیــد

ه ـا در خان ـه

کردن ـد. زن

و زوج دیگـر مجاه ـد، عب ـاس و زه ـرا حمل ـه

نبودنـد. علیمحمـد و عبـاس تـاش کـرده بودنـد از روی دیـوار حیـاط

بپرنـد و فـرار کننـد. امـا در پـی تیرانـدازی پاسـداران، زانـوی علیمحمـد

خواسـتند بـه سـمت پاسـداران

تیـر خـورد. هـر دو مسـلح بودنـد و می

ای بــه علیمحمــد خــورد و بــه

تیرانــدازی کننــد کــه بــاز هــم گلولــه

ی همسـایگان، جلـوی خانـه روی زمیـن مانـد تـا از خـون خالـی

گفتـه

شـد. در مـدرک مـرگ او نوشـته شـده: “مـرگ بـر اثـر خونریـزی”.

عبـاس هـم در درگیـری کشـته شـد، امـا از جزئیـات مـرگ او چیـزی

دانــم.

نمی

فتانــه و زهــرا چنــد روزی مخفــی شــدند تــا ســرانجام روز ششــم

فروردیـن تصمیـم گرفتنـد بـه شـیراز برونـد. اتوبوسـی کـه شـبانه آنهـا

ب ـرد م ـورد بازرسـی پاسـداران ق ـرار گرف ـت. مجاه ـد توّاب ـی کـه

را می

همــراه پاســداران بــود آن دو را شناســایی کــرد و همانجــا دســتگیر

شـدند. فتانـه را بـه زنـدان بندرعبـاس بردنـد، سـپس بـه گچسـاران و

آنجــا اعــدام شــد، در

۱۳۶۱

مهرمــاه

۲۵

دوبــاره بــه بندرعبــاس. روز

هش ـتمین م ـاه ب ـارداری.

حکـم اعـدام زهـرا کـه او هـم بـاردار بـود، بـه تعویـق افتـاد. دختـری

بـه دنیـا آورد کـه تـا دو سـالگی بـا او در زنـدان مانـد. پـس از آن بچـه

تحویـل دادنـد و مـادرش را هـم اعـدام کردنـد. بچـه کـه

را بـه خانـواده

ها بـا دیـدن مردهـا، ایـن جنـس پاسـداران و

زهـرا نامیـده شـد تـا سـال