171 / 227
166
چنینگفت حوا...
كنـد، و گرنـه در آن حـرارت ذوب خواهـد شـد!
- چه بايد كرد؟
آهـن را اگـر بهدفعـات در آتـش بگذارنـد سـرانجام فـولاد خواهـد شـد، و فـولاد
در آتـش نـرم و مـذاب نخواهـد شـد. روح در ايـن عالـم نیـاز بـه حـرارت عشـق
دارد و انسـان در ايـن عالـم بايـد هـر روز قدمـی بهطـرف عوالـم بـالا بـردارد تـا
حـرارت عشـق بـه روح او برسـد و بهتدريـج بـه حرارتهـای بـالا عـادت كنـد
و نترسـد و شـك نكنـد، چـون در عالـم انـوار از تاريكـی و تـرس اثـری نیسـت.
اگـر چنیـن كنـی زمانـی كـه خورشـید روحـت از ايـن عالـم غـروب میكنـد در
عالـم بـالا از افـق بسـیار وسـیعتری طلـوع خواهـد كـرد، و در آنجـا كـرهای از
آتـش عشـق خواهـد شـد كـه خـود بهخـود خواهـد سـوخت!
***
ارتباط طبیعت با انسان!
از ارتباط طبیعت با انسان بگو!
-
طبیعـت از چهـار عنصـر اصلـی خـاك، آب، آتش و هوا درسـت شـده، طبیعت
يـك حیـوان وحشـی اسـت كـه روان دارد ولـی روح ندارد، روح انسـان اسـت
كـه طبیعـت را رام كـرده و اداره كنـد، طبیعـت ماننـد حیوان چشـم دارد و خود
را در آينـه چشـم انسـان میبینـد، صـدای انسـان را میشـنود و ماننـد طوطـی
ادای انســان را در مــیآورد و صــدا را بــر میگردانــد، ولــی چــون جســم
انسـان بسـیار كوچكتـر از طبیعتـی اسـت كـه در آن زندگـی میكنـد انسـان
از ق ـدرت خ ـود در طبیع ـت ت ـا ان ـدازه زي ـادی غاف ـل اس ـت، نمیدان ـد ك ـه
چگونـه ارتعاشـات افـكارش حتـی قبـل از آنکـه گفتـه شـوند و يـا بهمرحلـه
عمـل درآينـد اتمسـفر هـوا را عـوض میكننـد، انسـان نمیدانـد كـه چگونـه
ارتعاشــات نیتهــای پنهانــی او هــوای شــهر و حتــی مملكتــی كــه در آن
زندگـی میكنـد را عـوض كـرده و روی زندگـی عـده زيـادی اثـر خواهنـد
گذاشـت. قـدرت عظیـم انسـان در طبیعـت هنـوز بـر انسـان پوشـیده اسـت،
و عل ـت سركشـی طبیع ـت و ح ـوادث ناگ ـوار طبیع ـی ه ـم بهخاط ـر همی ـن