213 / 227
208
چنینگفت حوا...
میتوان ـد ه ـر زم ـان ك ـه اراده كن ـد بهزي ـارت محب ـوب خ ـود ب ـرود!
- چگونه؟
عقـاب از رودخانـه آب میخـورد و شـكار میكنـد تـا شـكم خـود را سـیر
كنـد ولـی در اصـل قلبـش پیـش كـوه اسـت، قلـب هـم عقابـی اسـت كـه
بـا آنکـه در ظاهـر ظاهـر در قفسـه سـینه اسـیر اسـت ولـی در باطـن دلـش
ب ـا محب ـوب اسـت! حـال تصـور ك ـن ك ـه ت ـو در می ـان جمع ـی نشسـتهای
و قل ـب ت ـو هـوس زي ـارت محب ـوب را میكن ـد و مانن ـد عق ـاب از آسـمان
قفس ـه س ـنیهات پ ـرواز ك ـرده ت ـا بهزي ـارت محب ـوب ب ـرود، در حال ـی ك ـه
جلـوی چشـم حاضـران و شـاهدان پـردهای كشـیده شـده تـا تـو محبوبـت را
بـه تنهايـی زيـارت کنـی، زيارتـت كـه تمـام شـد پردههـا را بـاز میشـوند
و ش ـاهدان ب ـرق ش ـوق را در چش ـمان ت ـو میبینن ـد، اگ ـر خ ـود ب ـا قل ـب
بهزي ـارت رفت ـه باش ـند ب ـرق ش ـوق را شناس ـايی ك ـرده و چش ـم هاي ـت را
خواهنـد بوسـید! سـوخت ايـن سـفر روحانـی ايمـان و اطمینـان قلـب اسـت،
بـرای همیـن اسـت كـه اگـر نفسـی بـا قلـب بهزيـارت بـرود اگـر مجبـور
ش ـود وج ـود خورش ـید و زمی ـن را کتم ـان كن ـد میكن ـد، ول ـی نمیتوان ـد
زيارتـش را كتمـان كنـد!
***
صاحب زمان و مکان!
‹صاحب زمان› کیست؟
-
زمان نور است و صاحب نور ‹صاحب زمان› است!
مكان هم صاحب دارد؟
-
منظور از مكان قلوب انسانها است، و صاحب مکان ‹صاحب قلوب› است!
- چرا قلب هم صاحب میخواهد؟
خداونــد آنچــه را كــه در زمیــن و آســمان بــود را بــرای انســان خلــق
كـرد و قلـب انسـان را بـرای خـود نگـه داشـت، پـس اگـر قلبـی متعلـق
ب ـهاو نباش ـد از آنچ ـه ك ـه در آس ـمان و زمی ـن ب ـرای او ق ـرار داده ش ـده