206
زندان در ایران، جایی که نه خدا هست نه قانون
و به دور از
۲۰۹
های بازجوئی و در زیرزمین ساختمان
بازجوئی در اتاقی غیر از اتاق
ها بود. در همین جلسه و فقط در
کنترل مانیتوری برگزار شد که آزاردهنده ترین آن
خواست
طی نیم ساعت از آن بازجو به زور پشت گردنی، لگد و بشین پاشو از من می
وی و
��
ام و به آقایان موس
م که انتخابات را تحریم کرده
��
ه در برگه بازجوئی بنویس
��
ک
ن از آقای کروبی در
��
ن در حالی بود که دفاع م
��
ام و باز هم ای
ن کرده
��
ی توهی
��
کروب
توانست برای وزارت اطلاعات
انتخابات چه در قالب مقاله، بیانیه و اظهارنظرهایم، نمی
های برگه بازجوئیم مطابق میل
پوشیده باشد. در پایان همان جلسه از آنجا که نوشته
بازجو نبود، تهدید به اعدام شدم.
م، دروغ
��
ردم که آنچه بازجو انتظار دارد بنویس
��
اره ک
��
ا وقتی به این نکته اش
��
باره
در یک جلسه
خوام دروغ بنویسی!»
«می
خ را دریافت نمودم که:
��
ت، این پاس
��
اس
ناریویی را
��
ت که راهی برای همکاری کردن پیدا کنم «واگرنه س
��
بازجو از من خواس
ای دیگر وقتی دلیل
م!» و در جلسه
��
ت که در زندان بپوس
��
ام خواهد نوش
برای پرونده
خواهم کاری کنم که
این همه فشار و آزار را پرسیدم، اینگونه پاسخ شنیدم که: «می
ات رو بسازند و بگذارند سر در دانشگاه تا برای بقیه عبرت بشه.» به رغم همه
مجسمه
ات
��
هایم در جلس
دانم که همه گفته
مردم، این نکته را لازم به ذکر می
��
آنچه که بر ش
ت و این نکته از آن روست که در تمامی دوران
��
بازجوئی همچنان مورد تائید من اس
ام که حتی اگر
های دانشجوئی، با چنان حدی از شفافیت و روشنی عمل کرده
فعالیت
ام را انکار کنم.
توانم گذشته
بخواهم نیز نمی
هایم به علت
ات، بازجوهائی
��
زارش وزارت اطلاع
��
انگیز اما اینکه در گ
ف
��
نکته تاس
به قاضی توصیه شده که به آن
ارزش قلمداد شده و
عدم وجود اقرار یا اعتراف بی
ت
��
ام بر این اس
عی
��
کنم، س
وقتی به لحظات بازجوئی فکر می
ً
معمولا
توجهی نکند!
که با قرار دادن خودم در جایگاه بازجوها توضیح یا توجیهی برای آن برخوردها پیدا
ا حداقل از این طریق
��
تفاهم بوده ی
وء
��
ر س
��
م و به خود بقبولانم که اتفاقات از س
��
کن
واهد و قراین زیادی علیه
��
ها حفظ کنم اما خب ش
ان
��
بت به انس
��
ام را نس
بینی
خوش
میل من وجود دارد.
البته ذکر این نکته هم شرط انصاف است که در برخوردهائی که پیشتر با نهادهای
ای که سال پیش با وزارت اطلاعات
امنیتی در مازندران داشتم و همینطور در مواجهه
رار بود و حداقل اینکه از چنین
��
ای برق
بتا محترمانه
��
اهواز پیش آمده بود، فضای نس
فشارهائی خبری نبود.