16
های تساخ
کلامی
.یم نام می
05
مانند
،» بیان« مفهوم
اصطلاح
ساخت
کلامی
یک نیز
معنی
عمیق معنی یک و سطحی
دارد.
06
به ارهشی ا سطح معنی در
عبارات
پیچید
ۀ
که دارد زبانی
بزرگتر
یک از
جمله
،تر عمیق معنی در . این به شبیه چیزی یا هستند
اشاره
اشیاء و معانی به
یا و
اعمالی
این با که دارد
مرتبط زبانی عبارت
را ما نکته این . هستند
ۀ رابط یاد به
جدائی
ناپذیر
در عمل یا شیئ و فکر ، زبان
و مادی عوالم
اجتماعی
مان
می
اندازد
به .
عبارت
می این یاد به را ما دیگر،
اندازد
های هشیو که
فرهنگی
گفتن سخن
فکر و
کردن
اشیاء ۀ دربار
در ما عمل طرز در
ارتباط
می اثر آنها با
. گذارد
استعارات
یها لمثا
روشنی
امر این از
. هستند
استعارات
های تساخ
کلامی
انسان عمل و فکر به که هستند
سطح در هم و فردی سطح در هم
شکل جمعی
ند. ده می
07
یک
استعاره
الگو با را چیز یک که کند می کمک ما به
چیز یک دادن قرار
دیگر
بفهمیم
.
تاماس وقتی
هابز
i
که گفت
جوامع
انسانی
علیه همه جنگ« یم توان می را
»همه
بدانیم
یک ،
استعار
خاص ۀ
فرهنگی
یرو می عظی اثر بود مقدر که کرد بیان را
تفکر
عمل و
اروپائی
و
آمریکائی
وقتی مقابل در . باشد داشته
کنفسیوس
قبل سال هزار دو
ۀ جامع یم توان می که گفت
انسانی
یک را
ۀ خانواد
گسترده
بدانیم
که
مشخصه
اش
هماهنگی
درونی
است،
استعار
خیلی ۀ
متفاوتی
تأثیر که کرد بیان را
بسیار
متفاوتی
روی
و تفکر
. داشت چینی عمل
پس
ساخت
کلامی
فکر ، گفتن سخن ۀشیو ،
بسط را آن ا گر و کردن
، دهیم
عمل
در کردن
بشری ذات« نظیر ای ه پدید با رابطه
یها لمثا در » جامعه « یا »
بالاست
که
طریق از
فرهنگی
ایجاد
. باشد شده
علاوه بر آن،
های تساخ
حکم تحت هم کلامی
اصول
یا
قراردادهای
اجتماعی
یعنی . دارند قرار
اصول
فرهنگی
تعیین
آیا که کنند می
یک
ساخت
یک در کلامی
فرهنگ
وقتی مثال برای .خیر یا کند ب پیدا معنی خاص
مفاهیمی
نظیر
فردگرائی
،
و خودخواهی
با خشونت
نظراتی
انسان معنای ۀ دربار
بیان بودن
در مثلاً ،شود می
این« نظیر عبارتی
است بشر ذات درست
»،
ساخت
کلامی
طبق حاصله
اصول
فرهنگ
لیبرال
است فهم قابل و ناشی ا غرب
ها گفرهن سایر اما ،
انسان طبیعت
را
بسیار
اجتماعی
و تر
معاشرتی
چنین در .نددان می تر
فرهنگ
هائی
بازنمو
دهای
لیبرال
از غربی
انسان طبیعت
فهم قابل غیر ا ًنسبت
هستند.
08
های تساخ پس
کلامی
مخصوص
فرهنگ
تاریخ و
خاصی
. هستند
برای
گسترش
این
الگو،
های تساخ
با ند توان می کلامی
یکدیگر
به و
صورت
یها نظام
بسیار
پیچید
ۀ
بازنمودی
یعنی ،
گفتمان
ً . شوند بیان کامل
معمولا
اصول
یا
i
Thomas Hobbes