Next Page  17 / 206 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 17 / 206 Previous Page
Page Background

14

علاوه بر آن،

اصطلاح

«

بازنم

ائی

»

اشاره

به

این ل محصو

یعنی ، دارد نیز جریان

بازنمود

.

بازنمود

جزء سه یا بعد سه کمک به توان می را

یک که این اول . فهمید

بازنمود

نشانه یک با همراه

یا

است علامت

یک ، کلمه یک یعنی ،

یک ، حرکت

تصویر

هر یا

برا که چیزی

چیز یک به ارهشی ا

یک دوم .درو می کار به دیگر

بازنمود

یک با همراه

عمل یا شیئی

در واقعی

دنیاست

یا مادی ۀ پدید یک ،

اجتماعی

از غیر

ی برا که علامتی

یک سوم و .یمبر می کار به آن به ارهشا

بازنمود

معنی یک با

است همراه

یک ،

تفسیر

یا شناختی

ارتباط

احساسی

نظر از که

ادراکی

با

شیئی و علامت

مربوطه

همراه

است.

04

این

ارتباط

سه

با معنا و شیئی ، نشانه بین جانبه

یکدیگر

یک

بازنمود

را خاص

.ندساز می

03

ۀجنب سه این بین ۀ رابط

بازنمود

را

فرهنگ

تعیین

.کند می

هیچ یعنی

ارتباط

الزا

بین ئیمی

اشیاء ، علائم

یک در که معانی یا

بازنمود

کنار در

یکدیگر

،ند گیر می قرار

ندارد وجود

.

نیست شیئی » درون «در معنی

به شیئی یک که چرا

معانی د توان می وضوح

مختلفی

های گفرهن در را

مختلف

اشته د

. باشد

درون در معانی

برا که علائمی

ارهشی ا

اشیاء به

هم یمبر می کار به

نیستند

که طور همان ،

معانی ند توان می علائم

مختلفی

در را

های گفرهن

گونا گون

باشند داشته

در .

نتیجه

اشیاء ، علائم

به و خود ذهن در را معانی و

نحوی به و زبان ۀ وسیل

به نه که

ژنتیک ریزی برنامه

به بلکه ،

فرهنگ

بستگی

هم به ، دارد

به .یمساز می مرتبط

عبارت

و این دیگر،

ارتباط

یک در و خاص زمان یک در ها

فرهنگ

کمک به و خاص

اصول

فرهنگی

تثبیت

. اند هشد

این منظم ۀ مطالع

عناصر

بازنمودی

طریق از که آنها بین روابط و

اصول

فرهنگی

شکل

است گرفته

باعث ،

به

آمدن وجود

های تشناخ

ارزشمندی

از

ساختار

واقعیت

اجتماعی

است شده

مثال برای .

نشانه علم علمای

شناسی

که کنند می خاطرنشان

هرچند

قوانین

اصول

بین تناظر

عناصر

بازنمودی

یک در

فرهنگ

را

بطور

تثبیت موقت

و اند ه کرد

بنا بر این

افراد از ئیها گروه

قادر را

نحوی به را معانی که اند ه ساخت

ً که

درک قابل متقابلا

، باشد

منتقل

اما سازند،

اصول

فرهنگی

برای و کاملاً هرگز

تثبیت همیشه

. اند ه نشد

یک در فرعی های ه گرو

فرهنگ

اغلب خاص

اصول

فرهنگی

به را عمومی

مبارزه

طلبیده

یا

. اند هداد تغییر

اصول

یا جانشین

مخالف

اغلب

با

اصول

فرهنگی

هم حا کم

زیستی

. دارند

علاوه بر آن،

اصول

ۀ نتیج در و زمان طول در حا کم

نیروهای

پیچید

در که ای ه

ها گفرهن بین در و درون

وجود

دارند،

و تغییر

. کنند می پیدا تحول

رچند ه

بازنمود

و ها

مقرراتی

را آنها که

اساس از ، کنند می معنادار

ترین ی

عناصر

فرهنگ

یا

اجزائی

کنار در خشت مثل که هستند

یکدیگر

بنای تا ند گیر می قرار

فرهنگی