Next Page  16 / 206 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 16 / 206 Previous Page
Page Background

13

پیچید

تا تر ه

های ن گفتما

یکپارچه

تا و

های تصور

جامع

کلامی

.

i

البته

الگو این

فقط

برای خامی محمل

و تفکر

فوق هائی ه پدید ۀ دربار صحبت

العاده

پیچیده

و

انتزاعی

است،

به ولی

هرحال

لغاتِ از ای ه گنجین

و کارآمد

از ای ه مجموع

مفاهیم

محوری

را

فراهم

درک یم توان می آنها با که کند می

جریان

و سازگاری

تغییر

فرهنگی

آغاز را

کنیم.

اصول

فرهنگی

گرایشات

روان

و ساختاری

ترتیبات

اجتماع

ساختاری

است ممکن

میان در

های گفرهن

مختلف

تفاوت

زیادی

باشند داشته

یک در حتی .

فرهنگ

اغلب هم خاص

زمان طول در

هر در اما . کنند می تغییر

فرهنگ

مردم خاص زمان هر در و

ا ًعموم

علت به ند توان می

قراردادها

اصول « یا

»

مشترک

فرهنگی

یکدیگر

با ، کنند درک را

یک

دیگر

گفتگو

نمایند

نحو به و

تعامل مؤثری

باشند داشته

.

*

اصطلاح

اصول

فرهنگی

این در

زمینه

اشاره

به

قوانین

روابط یا تناظر عمومی

بین در و درون در یافته سازمان

عناصر

پیچید

یک که ای ه

فرهنگ

دارد ند، ساز می را

(یعنی

ساختارهای

و یذهن

ساختارهای

سازمان

اجتماعی).

9

برخی

از

اصول

بطور

صریح

برخی و

. اند هشد بیان تلویح به

برخی

آنها از

آموخته

تلاش با یا و

آ گاهانه

و اند هشد بنا

برخی

نحوی به ا ًعمدت

ناخودآ گاه

یا و شده درونی

ایجاد

. اند ه گشت

اصول

فرهنگی

صرف

که این از نظر

چگونه

ظاهر یا شوند منتقل

، گردند

قراردادها

یا

قوانینی

تناظر برای را

برقرار

یک در عمل و سخن آنها طریق از که ندساز می

فرهنگ

مشترک

ً

فهم قابل متقابلا

. گردد می

از یکی

مفاهیم

نشانه علم در کلیدی

و شناسی

مطالعات

فرهنگی

برای

درک

عملکرد

اصول

فرهنگی

« مفهوم

بازنمائی

است »

.

01

یک به کتاب این یها ل تحلی هرچند

تمام ۀ نظری

« ۀ دربار عیار

بازنم

ائی

»

احتیاجی

ندارد،

اما

این بر کلی مروری

، مفهوم

است ای ه وسیل

که این درک برای

اصول

فرهنگی

. کنند می عمل چگونه

اصطلاح

«

بازنمائی

»

اشاره

به

جریان

اجتماعی

ایجاد

تبادل و

طریق از مفاهیم

یها نظام « یا زبان

» معنادار

دارد.

00

یک در را معنا تبادل زبان

فرهنگ

تسهیل

،کند می

زیرا

سایر و کلمات

از علائم

اصول

ی

پیروی

تا کنند می

« عنیی( جانشین

بازنمود

اشیاء »)

و

مفاهیمی

نسبت آنها به که شوند

یم. ده می

i

این همۀ

اصطلا

حات به موقع خود توضیح داده خواه

(م). شد د