Next Page  72 / 206 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 72 / 206 Previous Page
Page Background

69

مراسم

در سوزاندن

آن در که عام ملاء

جمعیت

شاهد

مجازات

یک ۀ عادلان

مجرم

است

،

این زیرا

ۀ تجرب

دانشگاهی

عناصر

، ستایش

تشنه

به

و خونی

خودستائی

اخلاقی

در را

خود

ترکیب

. بود کرده

در ، آن از پس

نوعی

تصاویر

ۀهم ، آمیز وهم

مقالاتی

که را

خوانده

بودم

در و

آنها

اعدام

های

مشابهی

صورت

گرفته

یاد به بود،

آوردم

.

خود

مقالات

آنقدر

به

یادم

که مدآ مین

به بنا که حرکاتی

خصلت

خود

انجام

ند، داد می

ازذهنم

گذ می

. شت..

مواقعی

آ می یاد به را

که وردم

دیده

بودم

چگونه

کسی بیان طرز

مسخره

می

یا و شود

انتخاب

نامناسب

تشبیهات

او

ریشخند

می

. گردد

بی دفعات

آ می بیاد را شماری

وردم

که

افراد

با

طناب

تناقض

های ئیگو

خودشان

.ندشد می خفه

از تر رنگرپُ اما

،همه

ویر ا تص

لحظاتی

با که بود

خشم

معایب

شخصیتی

نهفته

یا سبک در

نقطه

به کسی نظر

نمایش

گذاشته

.شد می

پیروی

از

خطوط

سنتی

تفکر

به

ترس و جبن

تعبیر

،شد می

یک کار به تکیه

پژوهشگر

دیگر

به چاپلوسی

و رفت می شمار

ذ کر

نکردن

یک کار

محقق

دیگر،

فقدان

و سخاوت

این . آن مانند

فهرست

در

واقع

پایان

ناپذیر

است

.

فهمیدم

بی زبان به ما که

زبانی

یکدیگر

به را

، حماقت

نادانی

، ترس ،

، حسادت

، تکّبر

، شیادی

...و دوروئی

. کنیم می متهم

[بعد]

چیز

به را دیگری

خاطر

آوردم

،

که ای ه مقال

در سال

1891

منتشر

و کرده

آن از

به تا زمان

حال

در دوبار

آثار ۀ گزید

آمده

های هشیو به و بود

گونا گون

زندگی

بنا مرا شغلی

نهاده

بود..

.

یک با مقاله

ۀحمل

یک به علنی

خانم

پژوهشگر

دیگر

.شد می شروع

می را آن وقتی

نوشتم

،

احساسی

را

یک که داشتم

قهرمان

غرب در

این . دارد

نه منتقد

تنها

استدلال

الف« که کرد می

،»پ« و »ب« و »

بلکه

که بود معتقد

این »!ه« و »واو« و » نون«

مقاله

ۀ نمون

آشکار

از ی

تحریک

بی گری

. بود شرمانه

علاوه

بر آن،

او

من و بود مشهور

نبودم

ِ این در ...

موقعیت

و داوود «

» غولی

i

آن در ما که ،

،م آشتی د قرار

یعنی

در حالی

و تیر که

در من کمان

او توپ مقابل

قرار

گرفته

بود،

ّ ا ًمسلم

با که بود ه موج

در هرچه

دست

او به داشتم

این به و . کنم حمله

ترتیب

با ،

جازدن

به خودم

عنوان

حامی

مظلومان

و

استفاده

یها لقو نقل از

وحشتنا ک

و

های هطعن

خجل

، کننده

معایب

به را او های شرو

دنیا

نمایاندم

به و

کاخ ساختن

از خودم

های ه ویران

موقعیت

او

ادامه

دادم.

70

این که دارم قبول

حالات

افراطی

)ۀ مبارز یا( مسابقه

ها ه رشت ۀهم در عقلانی

نیست رایج

اما .

که همانطور

تامپکینز

نتیجه

های ه رشت در ،کند می گیری

انتقاد

علوم تر ی

اجتماعی

علوم و

انسانی

آن از وقتی یک ، کسی هر عملاً«

استفاده

.»کند می

70

علاوه بر

آن،

در طنز

اینجاست

چنین که

رویکردهای

تنها نه جنگی

است ممکن

نظر از

اخلاقی

یا

انسانی

بلکه ، شوند تلقی زننده

آنهائی

آن به که

مخالفان « ند، شو می مشغول

را خود »

بیشتر

محاصره

. قانع تا کنند می

برت که همانطور

نشان خاطر

،کند می

اتخاذ

چنین

i

از

داستانهای

(م). مقدس کتاب