نقره داغ

201 / 256

نقره داغ مهرویه مغزی
201
حال اگر مى خواهى در روياى من باقى مانده و با من بمانى بايد در راه راست قدم زده و
آنچه را كه
مى گويم انجام دهى.
در اين زمان اهل بهشت، كه در روياى خدا بودند و ضربان قلبشان با ضربان قلبِ خدا مى زِد،
از شوق سرمست شدند، چون از آخرين جمله خداوند و لحنِ مهربانش عطرِ بخشش حوا به
مشامشان رسيد. جهنميان هم باآنكه ضربانِ قلبشان با ضربان قلب خدا نمى زد، نفس راحتى
كشيدند چون عطرِ بخشش خداوند بخشنده و مهربان بمشام آنها هم خورد.
(آتشى كه جهنميان درآن سوخته و مى سوزنند، زمانى پاك و مقدس بود، آبى كه نوشيده
و مى نوشند زمانى آب حيات بود، ولى ازرفتار واعمال خود آنها آتش پاك سوزاننده و آب
شيرين هم مانند زهر شد. آنها با آتش پاكى كه خدا براى همه برايگان گذاشته بود تا خانه ها
و دلها را گرم كنند، خانه ها و دلها را سوزاندند، و آب شيرين حيات را گل كرده و بخون
آلوده كردند، و و عِوَض آنكه لاشه هاى افكار جهنميشان را در خاك دفن كنند، در آب
ريختند و آب را زهر هلاهل كردند.
بهمين خاطر هر زمان درياى رحمت و بخشش الهى بجوش مى آيد، آتش سوزاننده پاك
و زهرهم آب حيات مى شود، و بخشش خداوند شامل حال همه، از گناهکار و بیگناه، می شد.
بهمين خاطرخدا توسط سرالله به جامعه بشری اعلام کرد که برای نجات اهل عالم به چند قلبِ
پاک و صيقلى داده شده احتياج دارد، به آئينه هاى پاكى احتياج دارد كه در عالم پخش شوند،
براى بهشت آئينه شوند، وعکس بهشت را روى عالم خاک منعکس کنند. بهمين خاطر براى
نجات يك شهر، یک قلب پاک و يا يك آئينه صيقلى داده شده کفایت است، و يا بعبارت
ديگربرای نجات یک شهر آتشِ پاك عشق يك مؤمنِ حقيقى كافى است.
پس اگر اين جهان خاکی هنوز پا برجاست و از ظلم ظالمان ازهم پاشیده نشده است، بخاطر
قلب پاکان ومؤمنين حقيقى است كه براى عالم ملكوت آئینه ودرعالم پخش شده اند، و
بخشش و رحمت الهى نه تنها شامل حال آنها، بلكه شاملِ حالِ همه اهل عالم مى شود.)
فكر حوا همه جا بود بجز فكر اطاعت از خدا، و از فكرش گذشت نبضِ سرالله کی می زند؟