Next Page  19 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 19 / 37 Previous Page
Page Background

19

که

عدلیّه

فروع

کتاب

پیش

سال

دو

که

فصل

و

است

پرداخته

بحث

به

دین

فروع

مورد

در

است

شده

نوشته

ولیعهد

مجلس

از

ندارد.

وجود

ان

در

ثلث

واژه

اصلا

و

گوید

می

سخن

ثلث

از

نه

و

خمس

از

قران

همانند

البته

و

است

خمس

مورد

در

چهارم

می

همراه

باب

به

آن

بستن

و

سخن

این

جعل

ثل

باب

آن

طبق

بر

که

دیگر

خیالبافی

با

شود

می

خمس

نصف

را

ث

البتّه

که

داند

نوشته

با

که

آنان

دقّت

از

هستند

آشنا

باب

های

انگیز

حیرت

باخبر

محاسبات

و

حساب

در

وی

ند

با

مزبور

جعل

هم

پایان

در

‌‌.

توخالی

شعاری

می

پایان

ممقانی

محمّد

توسّط

که

پذیرد

که

گوید

می

کرد

معیّن

را

خمس

خدا

اگر

است

ه

را

حکم

آن

چرا

شما

م

ی عوض

. کنید

نمی

و

نشنیده

را

نسخ

واژۀ

کنون

تا

عالم

این

گوئی

می

را

قبل

آئین

احکام

پیامبری

هر

تنها

نه

که

داند

نسخ

تواند

در

خدا

فرمان

و

احکام

متعدّدی

بسیار

موارد

در

قرآن

خود

بعلاوه

بلکه

کند

همان

را

قرآن

هم

است

کرده

نسخ

گفته

به

مثلا

‌.

قران

مفسران

اکثر

،‌

از

بیش

توبه

سوره

در

سیف

حکم

120 ‌

‌.

برویم

دور

جای

چرا

‌.

است

کرده

نسخ

را

قران

قبلی

احکام

و

آیه

ای

جنگنده

به

متعلق

همه

جنگی

غنیمتهای

انکه

یکی

است

بوده

قبلی

حکم

دو

ناسخ

خمس

حکم

خود

مفسران

برخی

گفته

به

انفال

سوره

آغاز

در

قران

حکم

دیگری

و

اورد

می

بدست

را

آن

که

است

می

اعلان

رسول

و

خدا

به

متعلق

را

انفال

همه

که

آید.

می

خمس

حکم

بعد

آیه

چند

در

آنگاه

‌.

کند

35

اعتراض

همان

ممقانی

ملاّی

سخن

واقع

در

سای

اسلام

پیامبر

به

اعراب

که

ت

می

بازگو

را

آن

هم

قرآن

که

کردند

داد

قرار

اورشلیم

‌ً

قبلا

را

قبله

تو

خدای

گفتند

که

کند

اور

بطرف

هم

تو

و

می

نماز

شلیم

خواندی

دادی؟

قرار

مکّه

آنرا

و

کردی

عوض

را

قبله

که

شد

چه

حال

آیه

بقره

(سوره

142 )‌‌

می

یبین

سر

تنها

نه

گفتگو

این

که

م

بلکه

است

جعلی

پا

تا

جهالت

درجه

گویای

علماء

این

باشد.

می

هم

م

سپهر

‌ ‌ .

است

قرآن

کوثر

سورۀ

مورد

در

است

جعلی

صد

در

صد

که

دیگری

گفتگوی

می

اختصار

به

را

طلب

امّا

نویسد

می

بیشتری

برگ

و

شاخ

آن

به

الصّفاء

روضة

است:

این

سپهر

گفتۀ

‌‌.

دهد

‌"

کوثر

سورۀ

نزول

شأن

بگوی

‌...

گفت

العلماء

نظام

چیست

پ

تسلیت

و

‌‌؟

باشد

چه

سوره

ازین

ص

یغمبر

متفکّر

لختی

خواست.

مهلت

آن

بیان

در

و

گشت

"

36

‌‌‌

می

ما

گزارشگران

باز

تا

کوشند

که

دهند

جلوه

بیسواد

آنچنان

را

باب

باب

گویا

این

شنیدن

از

پرسش

شنیده

مترقّبه

غیر

مطلبی

‌‌.

است

جعلی

‌ً

قطعا

گفتگو

این

امّا

‌ ‌ .

بدهد

که

است

نداشته

جوابی

هم

آنگاه

و

خواسته

کردن

فکر

برای

مهلت

نخست

و

گفته

این

که

گزارشگرانی

آورده

قلم

به

را

ها

نداشته

خبر

اند

باب

که

اند

یحیی

سیّد

بخواهش

ولیعهد

مجلس

از

پیش

سال

دو

در

‌‌.

است

دسترس

در

کتاب

این

همۀ

و

است

نوشته

کوثر

سورۀ

تفسیر

در

بزرگی

کتاب

بود

زمان

بنام

علمای

از

که

دارابی

جنبه

از

که

نوشته

این

اس

شده

داده

العلماء

نظام

خیالی

پرسش

به

پاسخ

دهها

است

پرداخته

تفسیر

ظرائف

به

عرفانی

ای

در

و

ت

جواب

او

از

و

نیست

پسری

دارای

محمّد

که

اعتراض

این

به

نسل

ب

نامی

و

چشمه

گوناگون

معانی

به

ماند

نخواهد

اقی

که

کوثر

به

خدا

هدیه

سوره

آن

طبق

بر

اسلام

پیامبر

است

می

اشاره

.دشو

معانی،

آن

از

باب

بگفته

البتّه

یکی

‌،

وجود

اسلام

ائمّۀ

که

است

فاطمه

نسل

از

باشند.

می

باب

همچنین

به

کوثر

چشمۀ

را

سرچشمۀ

بعنوان

٤‌

بهشت

نهر

نماید

می

تعبیر

آن

و

٤‌

نهر

را

‌ ‌

هم

جمله

از

گوناگون

معانی

بعنوان

چهار

الهی

کلام

سبک

اسلام

دور

در

می

تعبیر

کند

و

کوثر

ترتیب

بدین

بعنوان

تمدّن

سرچشمۀ

اسلامی

یعنی

محمّد

راستین

میراث

شود

می

تفسیر

در

که

است

جالب

‌‌.

ی

تفسیر

آن

معا

از

کی

ین

چشمگیر

چشمه

کوثر

نیز

می

باب

خود

می

ناگفته

آنرا

سپهر

که

(مطلبی

بود

سیّد

او

که

زیرا

گردد

هدایت

ولی

دارد

را

آن

می

تأکید

‌ً

مکرّرا

نسل

از

و

‌)

کند

لذ

و

محمّد

ت

گواه

بزرگترین

او

ظهور

و

باب

ا

روح

دوام

می

جهان

در

اسلام

پیامبر

گردد.

‌‌

گفتگوی

جعلی

د

می

تلقّی

مهم

بسیار

گزارشها

این

متن

در

که

یگری

شود

به

مربوط

ممقانی

محمّد

‌ّ

ملا

‌ً

ظاهرا

که

است

پرسشی

می

باب

از

است:

گونه

بدین

مورد

این

در

سپهر

گفتۀ

‌‌.

پرسد

‌"

آورده

خویش

قرآن

در

تو

گفت

ممقانی

محمّد

‌ّ

ملا

وقت

این

که

ای

نور

بی

آمن

من

اوّل

‌.

علی

و

محمّد

خ

گونه

این

از

شد.

متوحّش

و

گشت

متفکّر

زمانی

‌‌.

دانی

بهتر

و

برتر

ایشان

از

را

ویشتن

"‌

37

‌‌

چند

به

تنها

که

بسیار

دلائل

به

است

جعلی

‌ً

قطعا

گفته

این

نمونه

می

اکتفا

آنکه

نخست

‌‌.

کنم

اگرچه

جمله

خود

نوشتۀ

در

باب

‌ ‌

ای

مشابه

‌)

گفته

این

عین

نه

(ولی

مطلب

این

امّا

است

کرده

بیان

را

مطلقا

در

نوشته

محمّد

‌ّ

ملا

اگر

‌‌.

ندارد

وجود

او

اوّلیّۀ

های

می

‌ً

مسلمّا

بود

دیده

ولیعهد

مجلس

از

پیش

را

گفته

این

علماء

از

دیگر

کس

هر

یا

ممقانی

قائمیّت

دعوی

باب

دعوی

که

دانست

‌‌

و

نبوت

به

آنکه

حال

‌‌.

است

گواهی

صریح

همه

گزارشها

آن

،‌

قائم

نه

و

بابیّت

ادّعای

را

باب

ادّعای

او

یّت

می

و

است

دانسته

پس

قائمیّت

دعوی

ولیعهد

مجلس

در

باب

آنکه

از

کند

می

او

به

ممقانی

محمّد

‌ّ

ملا

گوید

می

حال

بود

بابیّت

تو

ادّعای

کنون

تا

که

می

قائمیّت

ادّعای

نمائی؟

است.

شده

جعل

بعدا

و

است

نشده

بیان

ولیعهد

مجلس

در

گفته

این

که

است

آشکار

ترتیب

بدین

‌‌ ‌

امّا

دوم

دلیل

جمل

‌‌.

است

قطعی

و

ساده

ۀ

راستین

است

عربی

به

که

باب

محمّد

کرد

بیعت

من

با

که

کسی

اوّل

که

است

معنی

این

به

رسول

‌.

ع

علی

دوم

و

است

الله

"ذلک

‌:

است

این

باب

سخن

عین

قائم

من

اول

یوعدون...ان

به

کل

و

یومه

ینتظرون

کل

الذی

ع".

علی

ثم

‌ٌ‌

الله

رسول

محمد

بی

بایع

‌‌ّ

ام

جمل

این

ا

ه

در

بار

اوّل

باب

را

ه

یک

و

تبریز

همان

در

که

درآورد

بنگارش

اثری

مان