Next Page  17 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 17 / 37 Previous Page
Page Background

17

‌‌

نوشته

می

بیان

اصلی

سندهای

بعنوان

را

ولیعهد

مجلس

گفتگوهای

گزارش

که

هائی

نمایند

،‌

مک

چنانکه

کرده

توصیف

کیون

است

،‌9‌

اثر

می

ن باش

یک

توسّط

یکی

که

د

مورخ

(‌

بهائی

تاریخ

(نقطة

بابی

تاریخهای

توسّط

دیگر

دو

و

‌)

زرندی

نبیل

و

الکاف

‌)

هشترودی

گزارش

آمده

قلم

به

‌‌.

اند

6‌

دیگ

نوشتۀ

بهائ

و

بابی

آئین

دشمنان

بوسیلۀ

ر

ی

شده

نوشته

حقیقت

در

امّا

‌‌.

اند

میان

در

‌ ‌

آن

6‌

هم

نوشته

3‌

گزارش

مطالب

از

تکراری

گزارشهای

رگدی

ا

با

ما

بهائی

و

بابی

منابع

از

صرفنظر

گونه

بدین

‌ ‌ .

ست

3‌

گفتگو

توصیف

این

از

دوتا

‌‌.

هستیم

روبرو

ولیعهد

مجلس

ی

گزارش

سه

گزارشهای

ر

و

التّواریخ

ناسخ

الصّفاء

وضة

سوّمی

و

مهمترین

از

که

ممقانی

محمّد

پدرش

از

نقل

به

که

است

ممقانی

تقی

محمّد

گزارش

بعد

است

بوده

مجلس

در

حاضر

افراد

ا

زعیم

گزارش

مثال

بعنوان

‌‌.

است

شده

نوشته

باب

مفتاح

کتاب

در

الدّوله

الابواب

اساسا

تکرار

ناس

گزارش

در

‌‌.

است

التّواریخ

خ

یا

درمی

کنیم

توجّه

گزارشها

این

به

اگر

‌ .

است

کرده

استفاده

هم

التّواریخ

ناسخ

مطالب

از

الصفّاء

روضة

میان

ن

با

که

یابیم

می

آشکار

نکته

دو

گوناگون

گزارشهای

دقیق

بررسی

با

امّا

‌‌.

دارند

فاحشی

اختلافات

یکدیگر

شود:

مفصّل

بعدی

گزارشهای

آنکه

اوّل

تر

می

می

قبل

گزارشهای

به

گفتگوهائی

بعدی

گزارش

هر

و

شوند

میان

این

در

‌‌.

افزاید

چشمگیر

بسیار

دیگر

گزارشهای

با

ممقانی

تقی

محمّد

گزارش

میان

تفاوت

ا

اگرچه

‌‌.

ست

الصّفاء

روضة

از

طویلتر

اندکی

می

گزارش

التّواریخ

ناسخ

پرسش

و

آنهاست

دوی

هر

برابر

چند

ممقانی

گزارش

امّا

دهد

می

مطرح

را

پاسخهائی

و

که

کند

‌.

ندارد

سابقه

گذشته

گزارشهای

در

هیچ

می

گزارشها

این

از

یک

هر

آنکه

دوم

همین

به

‌‌.

دهد

جلوه

بزرگ

را

بخصوصی

فرد

پاسخها

و

پرسش

و

گفتگوها

در

تا

کوشد

ولیع

زمان

آن

که

شاه

ناصرالّدین

برای

دیگر

اثر

دو

خلاف

بر

التّواریخ

ناسخ

که

است

ترتیب

هدی

١٧‌

نقش

است

ساله

فعّالی

گفته

و

است

قائل

ییها

می

نسبت

او

به

تملّق

در

تا

دهد

پیش

دیگران

از

گوئی

ی

در

‌‌.

جوید

گزارش

الصّفاء

روضة

،‌

نظام

العلماء

می

بازی

را

اصلی

نقش

گفته

اکثر

و

کند

می

انجام

او

توسّط

پرسشها

و

ها

تقی

محمّد

‌ّ

ملا

مفصّل

بسیار

گزارش

در

امّا

‌‌.

شود

مم

می

بازی

را

محوری

نقش

که

اوست

پدر

این

قانی

پر

اکثر

و

کند

نکته

و

سشها

می

بیان

او

را

ها

. دارد

‌‌‌

می

آشکار

اصل

دو

همین

از

گزارش

این

همۀ

که

شود

گزارش

در

نویسان

ندارند

گفتگوها

واقعیّت

به

توجّهی

خویش

نویسی

می

بلکه

یک

مطلب

این

‌‌.

کنند

دنبال

را

خود

هدفهای

یک

هر

کوشند

ۀ نکت

‌‌

می

هم

را

دیگر

چشمگیر

بسیار

‌.

شکافد

است

ممکن

‌‌

تصوّر

شو

گزارش

نتیجه

در

است

داشته

حضور

مجلس

آن

در

ولیعهد

چون

که

د

نمی

دروغی

مطلب

نویسان

شاه

که

چرا

نویسند

می

ناراحت

سخنان

گونه

آن

نادرستی

از

تصوّر

این

عکس

درست

واقعیّت

امّا

‌ ‌ .

است

شده

ا

گزارش

این

همۀ

‌ ‌ .

ست

نوی

سان

می

بخوبی

تملّق

گونه

هر

از

شاه

که

دانستند

می

لذّت

گوئی

گونه

هر

و

برد

مسخ

خواسته

و

اهداف

به

که

آنجا

تا

حقیقت

ش

های

اه

ن

نارحت

را

او

تنها

نه

کند

کمک

خواهد

نمود

خشنود

‌ً

شدیدا

را

او

بلکه

هم

نویسندگان

این

واقع

در

و

ساخت

خواهد

نوع

هر

در

نویسی

تاریخ

شاه

خشنودی

جلب

برای

می

هدایت

هم

و

سپهر

هم

‌ً

مثلا

‌ ‌ .

داشتند

مسابقه

می

شاه

که

دانستند

امیرکبیر

که

داند

بدستور

بلکه

نگذشت

در

پا

بیماری

بخاطر

هشا

قلم

دروغ

این

اثبات

در

کامل

وقاحت

با

دو

هر

حال

این

با

‌‌.

شد

کشته

فرسائی

می

که

چرا

کردند

خواند

خواهد

را

آن

شاه

دانستند

شد.

خواهد

خشنود

و

شادمان

دروغی

چنین

از

و

‌‌‌

التّواریخ

ناسخ

که

آنچه

‌ً

مسلّما

سخنان

بعنوان

ولیعهد

میرزا

ناصرالدین

است

صرف

جعل

است

داده

گزارش

در

اینکه

کما

هشت

از

هیچیک

نشانه

دیگر

گزارش

نیست

کار

در

آن

از

ای

دیگرا

و

هدایت

بود

گفته

سخنانی

چنین

ولیعهد

اگر

البته

و

ن

‌ .

داشتند

می

آن

نقل

بر

اصرار

ا

معلوم

سخ

التّواریخ

ناسخ

نویسندۀ

سپهر

ست

و

بخردانه

سخن

چه

که

است

اندیشیده

ت

نبوغ

زآمی

به

را

ی

یا

بعدی

شاه

ولیعهد

زمان

آن

گزارش

در

نتیجه

در

‌‌.

نماید

معرّفی

حکمران

خردمندترین

را

او

تا

دهد

نسبت

ا

با

ولیعهد

مجلس

گفتگوی

التّواریخ

ناسخ

ا

نادرستی

اثبات

در

ولیعهد

استدلال

ین

می

پایان

باب

قائمیّت

دّعای

"‌ :

یابد

ما

ائمّۀ

باشند

مظلوم

باید

یزدانی

بحکمتهای

که

هنگام

آن

السّلام

علیهم

بنی

و

امیه

بنی

بدست

یک

یک

و

بودند

شاکر

و

صابر

همچنان

عباس

هم

الامر

صاحب

اگر

‌‌.

شدند

شهید

خ

ی

غیبت

بود

مغلوب

و

مظلوم

واست

نمی

اختیار

آنست

بهر

از

غیبت

این

‌‌.

فرمود

بنم

و

باشد

او

با

انبیا

تمام

معجزۀ

شود

ظاهر

چون

که

فرمای

غلبه

عالمیان

همۀ

بر

و

اید

"د.

32

‌‌

می

ادامه

سپهر

گفته

این

از

پس

ولیعهد

که

دهد

می

بیان

اش

می

چوبکاری

ترا

اکنون

پس

که

دارد

تو

که

بدانند

مردم

تا

کنم

نمی

موع

قائم

توانی

سپهر

بگفتۀ

آنگاه

و

باشی

ود

ف

‌ّ

اشر

ساختند.

مضروب

و

بستند

استوار

را

باب

پای

دو

شاه

ان

می

البتّه

می

گواهی

مورد

این

در

الصّفاء

روضة

که

همانطور

و

نشد

انجام

ولیعهد

مجلس

در

باب

چوبکاری

که

دانیم

در

دهد

شیخ

بتوسّط

و

بعد

روز

ش

انجام

چوبکاری

این

برادرش

و

تبریز

الاسلام

ا

‌‌.

است

ده

شیخ

ین

مجلس

در

برادرش

و

الاسلام

ولیعهد

مجلس

از

پس

بلافاصله

ولی

نداشتند

حضور

،‌

ق

فتوای

ت

بدستور

اروپائی

دکتر

فرستادن

البتّه

و

نوشتند

باب

به

خطاب

را

باب

ل