Next Page  18 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 18 / 37 Previous Page
Page Background

18

وسیله

باب

معاینۀ

برای

ولیعهد

برای

سریع

ای

قت

حکم

آن

کردن

باطل

تبریز

شهرۀ

دزدی

و

فساد

در

که

شخص

دو

این

‌‌.

بود

ل

بودند

ولیعهد

مجلس

از

پس

بزودی

ممنوع

دینی

کارهای

از

و

دستگیر

کبیر

امیر

توسّط

بود

او

سرسخت

دشمنان

از

و

شدند

ند.

‌‌‌

بالاتری

خودش

بخیال

و

است

بسته

شاه

بزبان

سپهر

که

سخنی

امّا

ن

آئینۀ

است

خردمندی

و

تیزهوشی

و

علم

درجۀ

از

گویائی

علما

میان

در

خرافات

و

نادانی

فرهنگ

عمق

ء

تاریخ

و

زم

نویسان

نبو

غائب

اینکه

از

بگذریم

‌‌.

است

ان

مستلزم

بهیچوجه

دن

اسلام

پیامبر

اینکه

کما

نیست

مغلوبیّت

و

مظلومیّت

نب

درغیبت

کامل

تسخیر

در

را

عربستان

سر

تا

سر

حیاتش

زمان

در

امّا

ود

‌ ‌ .

داد

قرار

د

می

مسلما

ما

و

کردند

جنگ

و

قیام

ستمکاران

بر

غلبه

برای

حسین

حضرت

هم

و

علی

حضرت

هم

که

انیم

نپذیرفتند

را

مغلوبیت

بهیجوجه

‌‌.

در

واحد

آن

در

حضورشان

جمله

از

امامان

گوناگون

معجزات

از

التواریخ

ناسخ

خود

تازه

قا

وصف

در

احادیث

بسیاری

که

بگذریم

هم

موضوع

این

از

‌.

گوید

می

سخن

مکان

چهل

ئ

را

کربلا

وقایع

تکرار

اصحابش

و

م

‌.

کنند

می

نشان

خاطر

نقطه

از

امّا

جامعه

نظر

یشناس

ر

و

یک

موضوع

دو

این

البتّه

وانشناسی

یک

مغلوبیّت

ی

گروه

‌‌

دیگری و

‌ّ

تو

وسیله

بعنوان

بازگشت

رؤیای

و

غیبت

هم

انتقام

برای

ای

دشمنان

بر

غلبه

و

استدلا

این

که

چیزی

تنها

‌‌.

مربوطند

بهم

‌ً

کاملا

ل

می

روشن

سپهر

ریشه

کند

اسلام

اوّل

از

مسلمانان

اکثریّت

توسّط

شیعه

وقتی

که

است

امام

غیبت

اندیشۀ

اجتماعی

و

روانی

های

می

غائب

امامی

توسّط

انتقام

رؤیای

در

را

خویش

روانی

تسلّی

راه

تنها

گرفتند

قرار

ظلم

مورد

که

امامی

هر

البتّه

و

دیدند

می

وفات

شیعیان

از

گروهی

کرد

غیبت

به

بازگشت

و

می

قائل

او

شدند.

دروغین

گفتگوهای

‌.

ج

و

باب

تحقیر

نداشتند

حضور

درآن

هیچیک

که

ولیعهد

مجلس

مورد

در

گزارش

از

الصّفاء

روضة

و

التّواریخ

ناسخ

هدف

چهره

ترسیم

و

خام

ای

بیمایه

دروغ

چند

به

اینجا

در

‌.

است

دروغ

از

آکنده

سر

تا

سر

گزارشها

این

دلیل

همین

به

‌‌.

اوست

از

می

اشاره

آشکار

‌ .

کنم

‌‌

ناسخ

نقل

به

می

آغاز

اینگونه

گفتگو

التّواریخ

می

باب

از

العلماء

نظام

که

شود

نوشته

آیا

که

پرسد

توسّط

شما

به

منسوب

های

در

باب

که

نه

یا

است

شده

نوشته

شما

می

جواب

نظام

باب

پاسخ

این

‌‌.

است

شده

نوشته

خدا

توسّط

گوید

‌‌

ناراحت

را

العلماء

می

می

و

کند

" گوید

‌ : ‌

به

سخن

لغز

‌ ‌

معمّا و

و

مجلس

این

در

کردن

بو

نخواهد

بکاری

انجمن

در

جمعی

تو

سخنان

به

چه

د

دارند

طغیان

طریق

مازندران

در

گروهی

و

روند

همی

عصیان

براه

خراسان

".

33

‌‌

گف

این

العلما

نظام

که

است

ممکن

غیر

و

است

دروغ

‌ً

کاملا

ته

ء

ا

که

چرا

باشد

گفته

سخنی

چنین

ولیعهد

مجلس

در

ی

در

مجلس

ن

تابستان

١٨٤٨ ‌

می

صورت

گیرد

است

بوده

ولیعهد

میرزا

ناصرالدین

و

بوده

زنده

شاه

محمد

هنوز

زمانیکه

در

حالیکه

در

واقعۀ

یعنی

مازندران

واقعۀ

قلعۀ

برهبری

طبرسی

شیخ

سال

آن

پائیز

در

بشرویه

حسین

‌ّ

ملا

شاه

محمد

مرگ

متعاقب

و

می

صورت

خراسان

در

عصیان

گونه

همین

به

‌‌.

بود

نپیوسته

بوقوع

مازندران

در

‌"

"طغیانی

چنین

هنوز

یعنی

گیرد

هم

‌ً

مسلّما

شورش

به

اشاره

ساله

چندین

قاجاریه

سران

از

سالار

است

نداش

بابیان

و

باب

با

ارتباطی

کوچکترین

که

بود

دعوائی

بلکه

ت

آشکار

‌‌.

ریاست

سر

بر

قاجار

قبیلۀ

دو

میان

ا

در

گفتگوئی

عنوان

به

دروغ

به

و

شده

نوشته

آینده

سالهای

در

سخنان

این

که

ست

به

ولیعهد

مجلس

داخل

قلم

بی

بسیار

هم

باب

سخن

به

العلماء

نظام

اعتراض

که

نماند

ناگفته

‌‌.

است

آمده

همین

اگر

‌‌.

معناست

بگو

کسی

امروز

می

پلید

بسیار

را

سخن

این

مسلمانان

همۀ

است

محمّد

قرآن

نویسندۀ

که

ید

خود

آثار

نویسندۀ

باب

اگر

ولی

دانند

سخنی

کند

معرّفی

خداوند

را

عجیب

گفته

است.

‌‌

گفتگوئی

دوم

دروغ

است

داده

بیشتری

پر

و

بال

آن

به

یک

هر

و

است

آمده

بابی

آئین

دشمنان

گزارشهای

در

تفصیل

به

که

‌ .

اند

‌‌

می

چنین

را

گفتگو

این

التّواریخ

ناسخ

نویسد:

‌"

خمسه

لله

‌ّ

فان

فرموده

خمس

آیۀ

در

خدای

که

گفت

علما

از

یکی

‌.‌

ثلاثه

شما

فرموده

گرفتی

گفت

محمّد

‌ّ

ملا

‌‌.

بخندیدند

حاضران

‌‌.

است

خمس

نصف

ثلث

گفت

وحشت

کمال

از

‌‌.

شد

نسخ

این

کجا

از

اید

م

م

ثلث

بر

حکم

چرا

شما

است

خمس

نصف

ثلث

ی

فرموده

خمس

خدای

آنکه

حال

و

کنید

.‌

نگریس

خیره

خیره

لختی

پاسخ

و

ت

نداد."

34

‌‌

‌‌

عمد

هم

دروغ

این

بخشهای

همۀ

و

است

جعلی

صد

در

صد

است

شده

تکرار

دشمنان

همۀ

توسّط

که

گزارش

این

قصد

این

به

‌ً

ا

تصویری

که

سخره

باب

از

آمیز

بدست

ا

در

نویسندگان

این

خامی

‌‌.

است

شده

پرداخته

دهد

سخن

اینجا

در

که

است

ین

ی

گفته

‌ ‌

اند

در

باب

را

حکم

این

اینکه

ذکر

با

واقع

در

دیگر

گزارشگران

‌‌.

است

آسان

و

تجربی

پدیداری

آن

نادرستی

یا

درستی

اثبات

که

هم

آنرا

مأخذ

دارند

است

آورده

خود

قرآن

ای

بگونه

می

بدست

مستقیم

غیر

این

مسئله

امّا

‌‌.

یوسف

سورۀ

تفسیر

کتاب

یعنی

دهند

نوشته

از

هیچیک

در

بلکه

‌،

یوسف

سورۀ

تفسیر

در

تنها

نه

که

است

‌.

ندارد

خارجی

وجود

مطلبی

چنین

‌ً

مطلقا

باب

های

این

تازه

اند

بوده

اطلاع

بی

آنقدر

نویسندگان

وی

‌.

است

گفته

سخن

تفصیل

به

خمس

حکم

مورد

در

باب

واقع

در

که

دانستند

نمی

که

‌ ‌

در