15
م
این
در
عقده
البتّه
یان
و
جنسی
های
فانتزی
های
سرکوب
می
بازی
مهمّی
نقش
هم
سپهر
شدۀ
لحظات
تاریکترین
از
.
کند
تاریخ
وسیله
را
دروغبافی
در
وقاحت
که
است
موقعی
آن
سپهر
نویسی
عقده
تشفّی
برای
ای
در
وی
.
میکند
خود
جنسی
های
او
هم
و
است
نداشته
درستی
دانش
هیچگونه
او
زندگی
و
طاهره
بارۀ
و
می
تصوّر
هدایت
هم
که
کنند
قزوین
در
همواره
طاهره
می
باب
آئین
به
قزوین
در
و
است
بوده
می
را
عمویش
او
بدستور
آنگاه
و
گرود
و
کشند
در
خارج
قزوین
از
که
است
زمان
این
می
می
بدشت
همایش
به
بعدها
و
شود
دور
است.
نادرست
اینها
همۀ
البتّه
.
کر
زندگی
کربلا
در
مدّتها
طاهره
ود
ه
وی
کربلا
در
بدو
که
بود
می
ایمان
او
به
باب
دیدن
ن
باز
قزوین
به
بعد
سال
سه
و
آورد
می
قزوین
از
فرار
به
مجبور
ماه
چند
از
پس
و
گردد
می
می
بدشت
به
آن
از
پس
سال
یک
و
گردد
دوران
این
بارۀ
در
امّا
.
آید
خیالی
قزوین
—
بوده
کربلا
در
طاهره
براستی
که
قزوین
نه
و
است
—
بی
با
سپهر
شرمی
چنین
کامل
می
" .
نویسد
می
یاد
دوزخ
و
بهشت
از
متقّی
واعظان
چون
از
و
کرد
می
بکمال
شرحی
آیات
و
احادیث
می
آنگاه
راند
ّ
مس
مرا
کس
هر
گفت
س
ور کند
بر
مستمعین
.
نگردد
چیره
بروی
دوزخ
آتش
ت
می
پای
می
او
سر
پای
به
و
شدند
می
افسوس
رمانی
یاقوت
بر
که
را
او
لبهای
و
رفتند
می
بوسه
کرد
ز
که
را
او
پستانهای
و
دند
می
دریغ
بستان
انار
بر
می
چهره
خورد
" سودند.
26
می
قلمداد
اباحه
آئین
را
باب
آئین
هدایت
و
سپهر
اگرچه
پایان
بابی
آئین
به
فرهنگی
نابردباری
برچسب
و
سنّت
این
امّا
کنند
نمی
اصلاحی
ً
نسبتا
جنبشهای
توصیف
در
یعنی
باب
ظهور
از
پس
بلافاصله
.
پذیرد
انجمن
توصیف
یعنی
ایران
در
فراموشخانه
و
سپهر
از
دیگری
نوع
که
مرتجع
آخوندهای
ایران
مشروطۀ
نهضت
آنگاه
و
سپهسالار
حسینخان
اصلاحات
،
بودند
هدایت
–
رهبری
با
یکبار
رهبری
به
دیگربار
و
کنی
علی
ملا
فضل
نوری
- الله
نهضتهای
بعنوان
را
نهضت
سه
این
آئی
و
جنسی
آزادی
و
اباحه
مزدک ن
و
شرابخوارگی
قلمداد
بابی
نهضت
بعنوان
البتّه
و
نمودند
.
27
دولتی
سربازان
هنگامیکه
میرزای
علی
محمّد
و
آخوندها
دستور
به
مستبد
مشروطه
کشتار
به
می
تبریز
طلبان
آنها
که
بود
این
ایشان
باور
پرداختند
بابی
مشغول
مشروطه
و
بوده
کشی
م
بابیان
را
طلبان
رتد
اباحه
و
گر
می
مزدکی
و
می
نشان
تاریخی
رویداد
این
.
دانستند
که
دهد
می
و
بوده
ایرانیان
همۀ
به
حملۀ
همواره
ایشان
دوی
هر
کشتن
و
طاهره
و
باب
به
حمله
.
باشد
4.
ولیعهد
مجلس
در
باب
محاکمۀ
بابی
جنبش
و
باب
از
خویش
دگرپردازی
در
الصّفاء
روضة
آن
دنبال
به
و
التّواریخ
ناسخ
و
ویژه
سواس
که
دارند
ای
بنیانگزار
آئین
فردی
را
باب
نادان
مسخره
و
بیمایه و
آخوندها
با
باب
گفتگوهای
از
آنان
توصیف
در
بویژه
مطلب
این
و
نمایند
قلمداد
می
شدّت
تابستان
در
تبریز
در
باب
محاکمۀ
البتّه
گفتگوها
این
مهمترین
.
یابد
١٨٤٨
دسته
نزد
در
ولیعهد
و
مجتهدان
از
ای
تفص
به
نویسنده
دو
هر
که
است
بوده
نوشته
آن
بارۀ
در
یل
تبریز
محاکمۀ
بررسی
از
پیش
امّا
.
اند
باید
دیگر
گفتگوی
دو
به
هم
که
سپهر
هدایت
و
دهند
می
گزارش
آن
از
اشاره
کرد.
کوتاه
ای
علماء
با
گفتگو
دو
:
الف
می
اصفهان
در
باب
با
علما
گفتگوی
توصیف
در
سپهر
میرز
که
گوید
می
سؤال
باب
از
حسن
محمّد
ا
:
کند
"
معجزات
از
همانا
و
انبیا
هدی
ائمۀ
قدم
که
السّلام
علیه
جواد
حضرت
ً
مثلا
شود
نوشته
در
چگونه
زمین
که
بدانیم
تا
بگوی
است
ارض
ّ
طی
یکی
ط
در
و
برداشت
مدینه
از
ط
تا
مدینه
از
که
مسافتی
گذاشت
وس
بگو
همچنان
و
...
شد
بکجا
بود
وس
ی
چگونه
که
امیر
علی
المؤمنین
ع
در
حین
یک
و
شب
یک
در
چهل
م
ی خانه
شد؟
همان
"
28
الب سپ
هر
ب
را
مجتهد
آن
پرسش
آنکه
بجای
تّه
اندیش
تاریک
و
نادانی
از
و
بکشد
تمسخر
ه
ی
"
خرافات
و
علمای
به
فریاد
ایران
"
می
مبهوت
مجتهد
آن
دانش
و
هوشمندی
و
سنجیدگی
از
برعکس
برد
آسمان
می
گزارش
و
شود
آن
توضیح
در
باب
که
دهد
که
نوشت
مطلبی
سؤال
آن
به
نتوانست
پاسخ
سؤال
دهد
می
تلقّی
باب
بیسوادی
و
خامی
بر
گواهی
را
رویداد
این
سپهر
و
نماید.
می
ً
دقیقا
ما
امّا
ک
دانیم
شیراز
در
ً
قبلا
که
پرسش
این
به
باب
پاسخ
ه
هم
کتاب
در
باب
که
چرا
است
بوده
چه
است
گرفته
صورت
جلسه
به
اشاره
با
کوثر
سورۀ
تفسیر
خود
پاسخ
به
شیراز
در
ای
به
ش
پرسش
آن
کند
می
اشاره
پرسش
به
مربوط
او
نوشتۀ
و
کرد
ّ
طی
که
است
این
باب
پاسخ
خلاصۀ
.
است
دست
در
هم
اصفهان
در
لحظه
یک
در
زمین
تمامی
ن
،
در
پیامبر
حضور
یا
و
داستان
معرا
علی
بودن
یا
و
یکزمان
در
مختلف
دوجای
در
ج
خانه
در
واحد
آن
در
متعدّد
های
همگی
صورت
روح
عرصۀ
در
می
نف
یک
به
که
پذیرد
می
ّ
طی
را
عوالم
همۀ
س
روح
حقیقت
نیست
جا
هیچ
و
جاست
همه
واحد
آن
در
که
خدا
همانند
و
کنند
انی
افراد
این
دار
هستی
همۀ
به
روحانی
احاطه
هم
می
که
است
این
ً
دقیقا
باب
پاسخ
.
د
اتفّاق
"
"سرمد
عالم
در
ارض
ّ
طی
این
گوید
است
افتاده
.
زمان
و
مادی
عالم
در
نه
و
سه
به
باب
اینجا
در
رتبه
هستی
در
که
کتاب
قبسات
نوشته
بزرگ
فیلسوف
مکتب