11
ئ بها
که
ی
نظر
از
حاک
مان
مستبد
و
قاجار
روحانیان
ۀ خودکام
ّ
تلق
عظیمی
سیاسی
و
اجتماعی
،
فرهنگی
خطر
شیعه
می
ی
به
شد
برچسب
مشمول
ناچار
اباحه
ّ
او
و
گردید
گری
لین
تاریخ
عهده
بر
وظیفه
این
بار
ّ
الت
ناسخ
بویژه
قاجار
رسمی
نویسان
واریخ
افتاد.
آ از
اباحه
مفهوم
که
نجا
ایران
تاریخ
در
گری
قرن
در
بویژه
19
عقده
با
ناگسستنی
پیوندی
جنسی
های
،
زنان
به
نسبت
خشونت
ّ
قص
است
داشته
بانوان
انقیاد
به
وسواس
و
ه
پرد
ّ
الت
ناسخ
ازی
اباحه
باره
در
واریخ
ً
مخصوصا
باب
جنبش
گری
نق
ش به
حماسی
تاریخ
و
ّ
قر
طاهره
ساز
ة
س
طرد
و
العین
ّ
ن
تهای
مردسالارانه
ّ
توس
ّ
حساسی
او
ط
ویژه
ت
.
دارد
ای
دیگر
درک
برای
ناسخ
پردازی
ّ
الت
سپهر
خیالی
نوشته
عین
واریخ
در
را
از
گزارشش
ب
همایش
در
طاهره
سخنرانی
د
یاد
شت
می
م:کن
ّ
ةقر
ا
ک
نصب
اصحاب
انجمن
در
منبری
لعین
بیدر
ه
و
کرد
صعود
منبر
بر
پرده
چهر
و
برکشید
رخ
از
برقع
ۀ
که
را
تابنده
د مهر
مردمان
با
بود
رخشنده
ب
:
گفت
و
نمود
ا
از
ما
روزگار
این
اصحاب
ای
هان
ّ
ی
می
شمرده
فترت
ام
شود.
امروز
ّ
شرعی
تکالیف
و
صوم
و
است
ساقط
یکباره
ه
است.
بیهوده
كارى
صلوات
و
ثنا
و
صلوة
آ
ّ
محم
علی
میرزا
که
نگاه
باب
د
گیرد
فرو
را
سبعه
اقالیم
ب
کند
یکی
را
مختلفه
ادیان
این
و
ه
خواهد
شریعتی
تازه
آ
قر
و
ورد
آ
ّ
ام
میان
در
را
خویش
ن
ت
ود
ا
که
تکلیف
هر
و
نهاد
خواهد
یعتی
ز
گشت.
خواهد
واجب
زمین
روی
خلق
بر
بیاورد
نو
پس
بر
بیهوده
زحمت
امروز
باشید
سهیم
و
شریک
یکدیگر
اموال
در
و
بسپارید
مشارکت
طریق
مضاجعت
در
را
خویش
زنان
و
مدارید
روا
خویش
که
و
عقابی
را
شما
امور
این
در
ن
بود
نخواهد
کالی
.
21
بر
از
پیش
ر
گفت
به
سپهر
گفته
سی
ۀ
ک
اشاره
هم
هدایت
همواره
سپهر
همانند
هم
او
که
نم
آئ
باب
ین
ا
بعنوان
را
باحه
تعریف
گری
می
نماید
".
ه نوشت
ه
قر
را
او
ای
آ
ثانین
د خوان
واباحات
ند
م
ّ
تجد
لاحده
ّ
تعه
مرموزه
اصطلاحات
و
یافت
د
اباح
کار
و
پذیرفت
د
ی
ه
گرفت
بالا
طریق
و
یافت
رونق
مخترعه
مذهب
و
ۀ
ّ
ائم
مبارک
اسامی
و
شد
نام
رجعت
را
تناسخ
بر
اثناعشر
ه
آ
اهل
افراد
و
حاد
زند
یافت
اطلاق
الحاد
و
قه
".
22
گفت
ۀ در
طاهره
سخنرانی
و
بدشت
به
راجع
سپهر
،
وی
می
با
که
گوید
گردهمایی
ّ
ای
بدشت
فترت
ام
آ
می
غاز
به
را
این
و
شود
می
معنا
این
از
که
گیرد
آن
احکام
و
اسلام
روز
آ
ولی
است
شده
منسوخ
ن
جد
احکام
جدید
دین
و
ید
ی
نشده
آن
جایگزین
بلکه
جانشین
اسلام
احکام
طریقه
اباحه
شود
می
یعنی
خود
زنان
مردان
دیگر
به
همخوابی
به
را
داد
دیگران
به
را
خود
مال
و
ن
بخشید
ن
و
دینی
و
اخلاقی
وظیفه
و
تکلیف
نوع
هر
سلب
.ّ
ام
ّ
ای
این
ا
در
فترت
ام
ۀ یندآ
هم
باب
که
نزدیک
ۀ
تسخیر
را
دنیا
می
می
انتها
به
کند
در
و
رسد
آ
باب
موقع
ن
احکا
خواهد
بوجود
جدید
شریعت
و
م
آ
تا
ولی
ورد
آ
زمان
ن
که
نیست
کار
در
احکامی
اباحه
است
بابیان
دستور
گری
.ّ
ام
ً
عمدا
سپهر
چون
ا
می
دروغ
دیگر
جای
در
سبب
همین
به
گوید
این
به
را
مطلب
کتابش
از
می
شکل
ّ
او
از
باب
که
نویسد
ّ
سی
وفات
زمان
از
یعنی
دعوتش
ل
ر
اسلام
احکام
کاظم
د
جدید
احکام
و
شریعت
و
کرد
نسخ
ا
آ
ّ
ام
ورد
می
حال
عین
در
ا
الآ
که
گفت
جه
تسخیر
از
قبل
تا
و
است
فترت
زمان
ن
می
احکامش
اجرای
در
ان
توان
آ
بود
زاد
.
گب
کنیم
نگاه
سپهر
گفته
عین
به
ذارید
:
ّ
جاهلی
زمان
چون
و
نهادند
گونه
دیگر
را
دین
فروع
و
اصول
قواعد
جماعت
این
و
سلا
بجای
ت
کردند
ترحیب
را
یکدیگر
م
و
ّ
ای
و
گفتند
بک
مرحبا
شمردند
روز
نوزده
را
رمضان
شهر
داشتن
روزه
ام
احکام
در
تبدیل
و
تغییر
گونه
این
از
و
بدین
نیز
و
است
افزون
نگارش
حوصلۀ
از
که
افکندند
چندان
غرّا
شریعت
مردم
آنکه
بهر
از
ندادند
رضا
او
پیروان
قدر
خود
با
را
نادان
و
شریر
کن
متّفق
تم
در
باب
سلطنت
که
مادام
گفتند
ند
واحد
را
ادیان
تمامت
و
نگشته
ظاهر
زمین
روی
امت
را
زن
یک
باب
شریعت
در
اگرچه
نیفتاده
واجب
مردم
بر
تکلیفی
هیچ
و
است
فترت
ایّام
نساخته
متّحد
و
٩
تواند
شوهر
تن
بخواهد
برافزون
اگر
اکنون
لکن
بود
منعی
ی
هر
جماعت
این
و
نباشد
ک
نامی
بر
را
اطهار
ائّمۀ
و
کبار
انبیای
از
خویش
می
می
طهارت
خانوادۀ
زنان
نشان
و
بنام
را
خویش
دختران
و
زنان
و
نهادند
می
انجمن
که
خانه
هر
در
آنگاه
خواندند
شدند
می
ارتکاب
شرعیّه
منهیّات
و
خمر
شرب
به
می
فرمان
را
خویش
زنان
و
نمودند
بی
تا
دادند
بیگان
مجلس
به
پرده
گان
در
می
آم
می
مشغول
عقار
کاسات
گساریدن
به
و
دند
می
مجلس
مردان
سقایت
و
شدند
.
کردند
23
دو
مقایسۀ
با
می
سپهر
گفتۀ
چه
است
فترت
ایّام
اکنون
اوّلش
سخن
طبق
بر
.
معارضند
یکدیگر
با
ً
کاملا
سخن
دو
این
که
بینیم
امّا
.
شود
اجرا
باید
بیاورد
احکام
اگر
البتّه
و
آورد
خواهد
احکام
دنیا
تسخیر
از
پس
تنها
و
است
نیاورده
احکامی
هنوز
باب
که
می
دیگر
سخن
در
اح
آنقدر
باب
که
گوید
افزون
نگارش
حوصلۀ
"از
که
است
آورده
جدید
کام
ایّام
ً
فعلا
حال
این
با
ولی
"
است
پس
آن
از
که
کند
تسخیر
را
دنیا
باب
آنکه
تا
ننمود
اعتنا
باید
را
قوانین
آن
و
است
فترت
تناقض
.
نمود
اجرا
باید
را
احکامش